Poe, a great 19th-century American author, was born on Jan 19, 1809, in Boston, Mass. Both his parents died when Poe was two years old, and he was taken into the home of John Allan, a wealthy tobacco exporter of Richmond, Va. Although Poe was never legally adopted, he used his foster father's name as his middle name.
After several years in a Richmod academy, Poe was sent to the
University of Virginia.
After a year, John Allan refused to give him more money,
possibly because of Poe's losses at gambling. Poe then had to leave
the university.
In 1827 he published, in Boston, Tamerlane and Other Poems. This
was the first volume of his poems, and was published anonymously. The
book made no money, and Poe enlisted in the United States Army under
an assumed name. After he served two years, his foster father arranged
for him to be honorably discharged and to enter the United States
Military Academy. But, within six months, Poe was dismissed because of
neglect of duty.
Poe then began to write stories for magazines. In 1831, he published
Poems by Edgar A. Poe, which he dedicated to the cadets of the
U.S. Military Academy. In 1833, he won a cash prize for the story
MS. Found in a Bottle.
In 1835, he jointed the staff of the
Richmond Magazine, Southern Literary Messenger. Within a year,
the circulation of the magazine increased seven times thanks to the
popularity of Poe's stories.
Poe, however, soon lost his job with the magazine because of his
drinking. In 1836, he married beautiful Virginia Clemm, the
13-year-old daughter of his aunt. The following year he lived in
New York City, and the next year he drifted to Philadelphia. There
he became associate editor of Burton's Gentleman's Magazine.
He contributed literary criticism, reviews, poems, and some of his
most famous stories to this magazine.
In 1840, Poe published Tales of the Grotesque and Arabesque,
a two-volume set of his stories. As literary editor of Graham's
Magazine, he wrote the famous stories, A Descent into the Maelstrom,
and The Masque of Red Death. In 1843, Poe won a prize of his story
The Gold Bug. This story, along with such earlier tales as The
Purloined Letter and The Murders in the Rue Morgue, set the standard
of the modern detective story. He reached the heights of his fame in
1845 with his poem The Raven.
That same year he was appointed literary critic of the New York Mirror.
The long illness of Virginia Poe and her death in 1847 almost wrecked
Poe. His mental and physical condition grew steadily worse, and he tried
to commit suicide. Still, in 1848 and 1849 Poe was able to deliver a
series of lecture tours. He died in 1849 in Baltimore, and the notes
from his lectures were published posthumously in 1850, under the title
The Poetic Principles. The work, along with The Rationale of
Verse (1843) and The Philosophy of Composition (1846) ranks
among the best examples of Poe's literary criticism.
From childhood's hour I have not been
As others were; I have not seen
As others saw; I could not bring
My passions from a common spring.
From the same source I have not taken
My sorrow; I could not awaken
My heart to joy at the same tone;
And all I loved, I loved alone.
Then- in my childhood, in the dawn
Of a most stormy life- was drawn
From every depth of good and ill
The mystery which binds me still:
From the torrent, or the fountain,
From the red cliff of the mountain,
From the sun that round me rolled
In its autumn tint of gold,
From the lightning in the sky
As it passed me flying by,
From the thunder and the storm,
And the cloud that took the form
(When the rest of Heaven was blue)
Of a demon in my view.
Robert Frost
Mountain Interval
1916
با رو سیاهی اومدم درِخونت
ای یار آشنای من ای همزبون ای مهربون خدای من
تویی تویی ای خالق بنده نواز
درد من و دوای من ای همزبون ای مهربون خدای من
ای مهربون بسکه گنهکارم من
روم نمیشه بگم دوسِت دارم من(2بار)
نامم سیاهه کارم گناهه عمرم تباهه
الهی العفو....
**************
اگر چه غفلت و گناه و معصیّت
هر روز و شب شده کارم
اما هنوز به رحمتت اُمیدوارم
نَفس از سرم،دستاشو بر نمیداره
اسیرم و گرفتارم
اما هنوز به رحمتت اُمیدوارم
دست من و بگیر که با خدا شَم
از بدی ها دور بشم و رها شَم(2بار)
با روسیاهی گویم به آهی یا رب الهی
الهی العفو...
***************
با پیروی از نفس اَمّاره فقط
به روی شیطون خندیدم
نمکدون و شیکستم و نفهمیدم
نا مَحرَم و دیدن برام عادت شده
راه کج و پسندیدم نمکدون و شیکستم و نفهمیدم
لطف از تو و یک قلب تائب از من
خون شد دلِ امامِ غائب از من
شرمنده ام من از روی مولا مهدی زهرا(س)(2بار)
الهی العفو...
******************
یا رَبّنا اِغفر لَنا ذنوبنا
به حقّ محبوب خدا به حقّ سالار غریب نینوا
به حقّ اون آقایی که شده سَرش
خورشید روی نیزه ها یا ربّنا اِغفرلنا ذنوبنا
به اهل بیت خیلی بدهکارم من
بدم ولی حسین و دوست دارم من(2بار)
رویام حسینه دُنیام حسینه آقام حسینه
غریب مادر....
ادامه مطلب ...سم الله الرحمن الرحیم
جریان انحرافی
انتخاب صحیحی که در ساتلهای ۸۴ و ۸۸ رقم خورد اکنون توسط جریان مغبون اما با ظاهری دیگر به مصاف طلبیده شده و باید چاره ای اندیشید تا محبوبیت و خدمات ارزنده دکتر احمدی نژاد به سرنوشت امثال کسانی که در تاریخ انقلاب سقوط کرده اند، دچار نشود.
پایان.
سینا.الف
Entrance exam,a word that all of the people who want to go to university know it,and also try to overcome it, to go to university and change their life, this means that in my country (IRAN) nearly all families like their children to go to university, therefore Entrance Exam in my country is very important, since in fact it is the only way to improve their life. Furthermore, I want to refer most important subject that you need it, if you are going to university
If you want to pass this exam, you should make curriculum. Good and pragmatic schedule may be useful. You should consult with counselor who can guide you to make good plan for your studying, because of avoid wasting your time.
Managing time is very important for you. I teach you how you can use your time and do not wasting it. You should be punctual. I think you have to divide a day to 3 parts.
One parts for your sleep the other for your entertainment and the last one for your studying. This method is very useful for the people who are free-applicant (they are not student in these days).The other method for your time managing is that you should diminish your entertainment time and add it to your studying time; it is useful for student who go to school.
Sometimes is useful to be trained by a tutor. In other word, it is not necessary for you to be trained by tutor. You can study alone or your school's teachers can be adequate.
Almost always all of the people, who have ENTRANCE EXAM, are under a lot of stress. I do not know how you can reduce it, but I tell you try to be calm.
In conclusion, I should mention nearly all of the subject that come in this article are not accurate, because they are my opinion and my advice, although, some of them may be based on creditable sources.
By The Way, you should try harder if you want to pass Entrance Exam.
*Good Luck & God bless you*
By Sina Azadi
June 29, 2011
.محضر مبارک حضرت آیت الله حاج سیّد علی محمّد دستغیب(دامت افاضاته)
سلام علیکم
با احترام، تقاضا میشود بفرمایید نظر حضرتعالی راجع به ولایت مطلقه فقیه و ولیّ فقیه تصویب شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی که امام امّت، حضرت آیت الله العظمی حاج سیّد روح الله خمینی(ره) در آن، امر مرجعیّت را برداشته و فقط به صرف احراز اجتهاد نظر دادهاند چیست؟ آیا باز همان ولایت مطلقه فقیه با ولیّ فقیه یکی است؟
اینجانب سیّد علی محمّد دستغیب، فرزند سیّد علی اکبر، از شاگردان حضرت امام خمینی(ره) در قم و حضرت آیت الله خویی در نجف اشرف و در رأس از شاگردان درسی و تربیتی فقیه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) عالم عامل متّقی، مجاهد مبارز، عارف کامل، فیلسوف و حکیم الهی، حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) و از خانواده علم و تقوی و مبارز در مقابل ظلم، یعنی خانواده جلیل دستغیب میباشم، به خصوص پرورش یافته در دامن مرد علم و عمل و تقوی و محبوب ملّت عزیز ایران، فقیه مجاهد حضرت آیت الله شهید سیّد عبدالحسین دستغیب شیرازی(ره) که از برکات این بزرگوار بهرهمند شدهام، به عنوان شخصی که بیش از پنجاه سال در حوزه علمیّه به تدریس فقه و اصول و تربیت شاگردان زیادی مشغول بوده و تألیفاتی در تمام ابعاد فقه، اصول، رجال، تفسیر و نهج البلاغه داشته و در قبل و بعد از انقلاب از افرادی بوده که در تمام صحنهها حضور داشته و اکنون به عنوان یکی از اعضای مجلس خبرگان اظهار نظر مینمایم؛ در حقیقت اظهار معلوم میکنم و حسب تکلیف باید معلوم گفته شود که خلاف معلوم، همان اعمال جهّال است که انحراف است. در ابتدا باید عرض شود که ماهیّت انقلاب اسلامی در ایران که به دست حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفت از چه ناحیهای و برای چه هدفی و قرار چه منظوری حاصل شد.
در زمان قبل از انقلاب 1357، در کشور ایران میرفت که آثار اسلام به کلّی از جهت ظاهر از بین برود؛ از ناحیهی اقتصاد هم به طور کلّی وابسته و افراد نظامی مأمور حفظ امنیّت بیگانگان بوده و نظام شاهنشاهی در تمام امور دخالت داشتند؛ لذا مردم بر آن شدند تا از این وضع خلاصی پیدا کنند. بحمدالله توسّط علمای عامل و متدیّن و دانشگاهیان و فرهنگیان و بازاریان متعهّد، این حرکت انحرافی متوقّف و به دست حضرت امام خمینی(ره) جمهوری اسلامی تشکیل شد که بحمدالله آنچه مورد نظر مردم بود حاصل گردید. مردم و علماء و مجتهدین و مراجع تقلید، همه متّفقاً رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) را پذیرفتند که بعد از رسول خدا(ص) کمنظیر بود. این استقبال مردم و اتّفاق علماء و مراجع بر حضرت امام خمینی(ره) از ناحیه ربّ الارباب بود که میتوانست در سال 1342 انجام شود، امّا خداوند نخواست و این است ولایت مطلقه فقیه که مستفاد آیات و روایات است؛ که در این فقیه متعهّد مسئول در سال 1357تحقّق پیدا کرد. این از ناحیهی عنایت و اراده خداوند بود که پس از اجماع مردم از هر طبقه و با هر سلیقه و تأیید افراد صالح و تهذیب نفس شده، حاصل شد.
باید دانست که چنین نبوده و نمیتواند باشد که تعیین مرحوم حضرت امام خمینی(ره) برای ملّت ایران به وسیله عدّهای بازاری یا عدّهای فرهنگی یا چند مبارز قبل از انقلاب بوده؛ چون تحقّق این معنا مربوط به قلوب و افکار و اندیشهی مردم میباشد و نه به قلم و سخنرانی و تبلیغ مبلّغین. قلوب به دست خدا است، قلب شکسته و اشک ریخته به دست انسان نیست، بلکه از ناحیهی رحمان است و آن چه از ناحیهی دست و زبان باشد، از ناحیهی شیطان است. قال رسول الله(ص): «مهما یکن من العین و القلب فمن الله و من الرحمة و مهما یکن من الید و اللسان فمن الشیطان». (مستدرک الوسائل، ج 2، باب74 من ابواب الدفن، حدیث 21)
وعدههای مرحوم امام امّت(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب، ریشهکن کردن بیسوادی به طور رایگان، رسیدگی به وضع مستمندان و بیچارگان و بیرون آوردن آنها از فقر و در رأس، بیدار کردن مردم از بیتفاوتی و بیاعتقادی و آگاه کردن بیشتر مردم به اسلام و فقه امام ششم، جعفر بن محمّد الصادق(ع) بود و این معنا بر دوش علمای عامل حسب وظیفهی الهی و تکلیف واقعی قرار گرفت. چون بنا بر این شد که تمام ابعاد یک حکومت، اسلامی شود که تجلّی آن در سه قوّه شد، یعنی دادگاه اسلامی، مجلس اسلامی و دولت اسلامی و قوانین مادر برای هر کدام توسّط فقهای جان بر کف و تهذیب نفس شده، تحت عنوان «قانون اساسی» ترسیم شد و به آرای عمومی گذاشتند و مورد پسند همه اهل اندیشه و آزاداندیش قرار گرفت؛ و در رأس آن، مسأله استمرار این جمهوری اسلامی زیر نظر ولیّ فقیه صورت گرفت و قرار شد که عدّهای از فقها که عمری را در تهذیب نفس گذرانده و دارای مدارج علمی از جهت فقه و اصول و قدرت استنباط احکام الهی از قرآن و سنّت باشند، یک نفر از خودشان که اهل علم و مجتهد و تهذیب نفس شده و دارای شرایط مورد قبول مردم و مراجع تقلید باشد به عنوان ولیّ فقیه انتخاب کنند؛ که البته این مرتبه برای ولیّ فقیه منتخب باید برای خبرگان به اثبات برسد، یعنی آثار وجودی به معنای سابقهی تدریس و تربیت و مشهور به تقوی و علمیّت و حسن سابقه باشد، چون تمام قوانین ما، چه دولتی، چه قضایی و چه فرهنگی و تربیتی، همه اسلامی هستند؛ پایه و اساس تمام قوانین ما بر مبنای قرآن و سنّت میباشد؛ لذا رؤسای سه قوّه و زیرمجموعه آنها نمیتوانند خلاف قرآن و سنّت عمل کنند، چون خبرگان رهبری شخصی را تعیین کردهاند که بتواند با سابقه قبلی و درایت و تقوای الهی، تنظیم کنندهی سه قوّه بر مبنای قوانین باشد؛ چون این سه قوّه نباید با یکدیگر تضادّ داشته باشند؛ هماهنگ کردن آنها وظیفه ولیّ فقیهی است که از طرف خبرگان معیّن شده و چون به وسیله مجتهدین عادل و مهذّب تعیین شده، تفوّقی بر آنها ندارد، چون خبرگان تشخیص دادند که فلان شخص قدرت آن را دارد که سه قوّه را از نظر اسلامی و مذهب جعفری اداره کند؛ دیگر هیچ حقّی ندارد نه بر مردم و نه بر ملّتهای دیگر. این شخص میشود ولیّ فقیه جهت اداره مملکت و هیچ حقّ دخالت در امور مردم، چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه علمی و فرهنگی مردم ندارد؛ چون تمام افراد از منافع سه قوّه به خوبی برخوردارند، این شخص تأمین کننده حقوق شهروندان میباشد، یعنی نمیگذارد که حقّ یک شهروند از ناحیهی سه قوّه تضییع شود. باید گفته شود که تعیین این خبرگان حتماً لازم است از ناحیهی اشخاصی باشد که تسلّط نسبت به این بزرگواران دارند و آن علمای عظام و مراجع تقلید میباشند؛ در غیر این صورت ماهیّت افراد خبرگان مبهم و رأی آنها بیفایده و وجود آنها موجب تضییع حقوق دیگران میگردد.
امّا راجع به ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول باید عرض شود که این مقوله از ولیّ فقیه گفته شده در قانون اساسی به فرمودهی حضرت امام امّت(ره) خارج شد(که باید مجتهد مطلق و مرجع تقلید در تمام ابواب فقهی باشد) لذا این شخص تعیین شده از طرف خبرگان، هیچ ربطی با آن شخص تعیین شده از طرف ربّ الارباب ندارد، چون شما ملاحظه فرمودید امام امّت(ره) این معنا را از رهبری که باید مرجع و ملجأ باشد ساقط کردند. پس ولایت مطلقه فقیه یک معنای الهی است که لازم است حتماً از طرف مردم یعنی استقبال مردم و اتّفاق مسلمین و اعتنای قلبی مردم باشد، و الّا به صرف تعیین شخص، اعتقاد مردم حاصل نمیشود.
شما ملاحظه کردید که پس از فوت مرحوم امام امّت(رحمه الله)، اعتقاد اکثر مردم و مراجع تقلید به حضرت آیت الله شیخ محمّدعلی اراکی(قدّس سرّه) تحقّق پیدا کرد و مسأله ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول به این بزرگوار ارجاع شد؛ در صورتی که رهبر همان بود که خبرگان تعیین کردند؛ یعنی تشخیص آنها برای تعیین رهبر بر طبق قانون اساسی صورت گرفت، و الّا مسأله ولایت مطلقه فقیه را خبرگان نمیتوانند تعیین کنند؛ چون تأیید خبرگان باید توسّط مراجع و آیات عظام باشد؛ یعنی خبرگان به تأیید مراجع و علمای بزرگ میباشند؛ اگر مراجع تأییدشان را از خبرگان بردارند، دیگر آنها هیچ اثری در کارشان نیست و شرایط سابق را ندارند. آنها به تأیید مراجع، مورد اعتنا هستند که اگر از آنها سلب شود، محلّی برای افراد خبرگان نیست. بزرگان بر این معنا به خوبی صحّه میگذارند که اصل خبرگان بر این است؛ لذا میگوییم خبرگان، بازوی رهبر میباشند، نه رهبر تسلّط بی چون و چرا نسبت به خبرگان دارد. اختیارات رهبری زمانی بود که ولایت مطلقه فقیه و ولّی فقیه یکی بود که این مسأله در زمان امام امّت(رحمه الله) به عنوان کلّی منحصر در فرد تحقّق گردید؛ و ولایت حضرت امام همانطور که گذشت از ناحیه حضرت ربّ الارباب با نشانههایی که عرض شد ظاهر گردید؛ که بطور خلاصه تکرار میکنم که ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول، یک امر الهی است و با آرای بشری نمیتواند صورت پذیرد؛ بلکه امر تکوینی است که باید علاقه مردم دنبال آن باشد. اگر مروری به تاریخ مرجعیّت شیعه در زمان غیبت مولانا صاحب العصر و الزمان(عج) کنیم، خواهیم دید که این معنا بارها و لو به نحو ایجاب جزئی اتّفاق افتاد؛ همانند شیخنا الاعظم مرتضی انصاری، میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو، میرزای نایینی، ملّا محمّد کاظم آخوند خراسانی و ...(قدّس الله اسرارهم) در این زمان همگی شاهد ولایت مطلقه فقیه متعهّد مسئول، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) بودهایم که ابداً از ناحیه بازاریان یا مردم یا مراجع نبود؛ بلکه خداوند قلوب را آماده کرد و در نتیجه خود مردم انتخاب کردند؛ نه اینکه کسی بگوید و یا امر کند. لذا حکومت حضرت امام(ره) حکومت الهی بود و بر جان مردم حکومت داشت و این مسأله مرز نمیشناسد؛ این از ناحیهی تبلیغ و پول نیست؛ بلکه از ناحیه علاقه و اندیشه و جذبه الهی است و عوامل مادّی و هوایی دخالتی ندارند و مؤثّر نمیباشند؛ خود مردم متوجّه میشوند که ولایت مطلقه فقیه یعنی چه.
با روشن شدن مطلب فوق، متوجّه میشویم که به طور کلّی ولایت مطلقه فقیه و ولیّ فقیه معیّن شده از طرف خبرگان، دو مقوله جداگانه است که گاهی هم اتّفاق میافتد در یک نفر تجلّی میکند، همانند امام امّت(ره). خداوند برای هدایت مردم و تقاضای آنها و جهت ارتباط با خودش در زمان غیبت امام دوازدهم(عج) شخص یا اشخاصی را از میان فقهای عظام و مجتهدین والامقام معیّن میکند و برمیگزیند تا مردم گمراه نشوند، آن فرد یا افراد، ولایت مطلقه دارند؛ چه خبرگان بخواهد چه نخواهد. رأی خبرگان فقط برای استمرار نظام جمهوری اسلامی و تنظیم سه قوّه میباشد. پس این که گفته شود ولیّ فقیه قانون اساسی میتواند بر جان و اموال مردم حکومت کند، سخن بیمدرکی است؛ این از عنایات ربّ الارباب است که در هر زمان حسب اراده خود و طلب اشخاص، شخصی را تجلّی میدهد که مردم را هدایت کند؛ که افعال این بزرگوار بر طبق قرآن و سنّت حضرت ختمی مرتبت(ص) میباشد.
افراد خبرگان رهبری که در قانون اساسی گفته شده، باید آثار وجودی داشته باشند، یعنی این آقایان تکلیفشان تنها تعیین رهبر یا تأیید رهبر نیست، بلکه لازم است هر کدام ملجأ و مرجع مردم در حلّ مشکلاتشان باشند؛ مشکلات دینی و دنیایی، طرفدار مظلوم بوده و در برابر تجاوز ظالمین بایستند؛ وظیفه و تکلیف آنها است که ناظر بر اعمال و رفتار زیرمجموعه رهبری که انتخاب کردهاند باشند و به آنها توصیه کنند و عمل به احکام شرع را یادآوری نمایند و خدای ناکرده چنین نباشد که اجیر زیرمجموعه بوده و یا مقلّد آنها باشند و یا مجری دستورات بدون توجّه به صحّت و سقم آن باشند. این طور نیست که فکر کنند ما رهبر انتخاب کردیم و باید مطیع باشیم که بر این معنا هیچ مدرکی ندارند و برعکس در نزد خداوند و مردم مسئول خواهند بود.
خبرگان باید تخلّفات از قانون اساسی و قوانین و احکام اسلامی که به وسیلهی شورای نگهبان و قوای نظامی و انتظامی و صدا و سیما ایجاد میشود، تذکّر دهند و در غیر این صورت عدالتشان مستصحبه خواهد بود. مردم مسلمان ایران نیز مسئولند که تخلّفات زیرمجموعه را به منتخبین خود بگویند تا آنها منتقل نمایند، در غیر این صورت خودشان موظّف به تذکّر میباشند.
امّا خبرگان فعلی از ماهیّت خود بیرون رفته، زیرا اوّلاً: شورای نگهبان که منتخب رهبری است، آنها را تعیین میکنند و بارها گفتهام که این دور مسلّم و باطل است. ثانیاً:لازم است اجتهاد ایشان از طرف مراجع عظام که دارای مخالفت با نفس و مهذّب هستند تأیید شود که نشده.
در هر صورت اگر امور مملکت بر طبق قانون اساسی بدون توجیه و تحریف با آن چه در مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شده انجام شود، خواهیم دید که کشور جمهوری اسلامی ایران برترین و بهترین در دنیا خواهد بود و الگویی برای تمام کشورها بدون جنگ و دعوا میشود.