مسئولیت

سیاسی اجتماعی ادبی

مسئولیت

سیاسی اجتماعی ادبی

به مناسبت تماشای به رنگ ارغوان حاتمی کیا

 

 خداوندا در توفیق بگشای


بعضی‌ها که ریاضیشان خوب نیست فکر می‌کنند «پنج» همیشه از «یک» بزرگتر است یا اینکه «یک» همیشه مساوی «یک» است. حالا کاری ندارند که عدد «یک»، می‌تواند هم نماد یک جوجه باشد و هم نماد یک عقاب؛ این‌ها، همه را با هم مساوی می‌گیرند! مشکل اینطور آدم‌ها به معلم مقطع ابتدایی‌شان برمی‌گردد که همه مساله‌ها را با یک نوع میوه برایشان حل می‌کرده. مثلا معلم کلاس اول ما همیشه با پرتقال کار می‌کرد! یا معلم کلاس سوممان همیشه با سیب مسئله‌های ریاضی را حل می‌کرد. اینطوری خب بچه به اشتباه می‌افتد و فکر می‌کند همه‌ی «یک»ها با هم برابرند.

«یک» وقتی حسینع باشد، بزرگتر می‌شود از تمام عمرسعدهای تاریخ، بزرگ‌تر از رژیم بعث و همه قاتلانی که حمایتش کردند، بزرگتر می‌شود از همین صهیونیست‌ها. حسینع مگر «یک» نبود؟ پس چطور شده که شیاطین تاریخ اینطور از دستش به شکر خوردن افتاده‌اند؟

این دست نامعادله‌ها کم نیستند مثلا «یک» وقتی حسین فهمیده باشد، بزرگتر می‌شود از عظمت تانک‌ها و فرماندهان گردن کلفت بعثی. «یک» وقتی ایران اسلامی باشد، بزرگتر می‌شود از «پنج بعلاوه یک»! خلاصه اینکه در ورای ظاهر بسیاری از معادله‌ها نامعادلاتی نهفته. و تکراریست اگر بگویم ایرانی‌های بعد از انقلاب شده‌اند استاد تشکیل نامعادله‌ها. نامعادله‌هایی که، آن کسانی که ریاضیشان خوب نیست از درکش عاجز می‌مانند.

چند روز پیش «به رنگ ارغوان» حاتمی‌کیا را دیدم. چند روز بعدش ریگی توی تله‌موش بچه‌های اطلاعات افتاد و یکی-دو روز بعد دوباره گروهک دیگری در شمالغرب کشور به دام افتادند. خلاصه این چند روز جوری بود که نتوانستم از نامعادله‌هایی که اطلاعاتی‌ها ساخته‌اند ننویسم. نامعادله‌هایی که با اسمشان آغاز می‌شود؛ «یاران گمنام امام زمانعج».

سخت است نوشتن از کسانی که درباره‌شان هیچ نمی‌دانی. نه می‌دانی چطور کار می‌کنند و نه حتی چه کاری انجام می‌دهند. حاتمی‌کیا در فیلمش چند تا از این نامعادله‌ها را نشان داده. ماموری را نشان داده که اول نماز می‌خواند، بعد می‌رود سراغ دوربین‌ها و دستگاه‌های شنودی که خانه یک دختر تنها را کنترل می‌کنند. ماموری که در ابتدا عکس صفحه رایانه‌اش قبرهای خالی قبرستان است و بعداً...، و وقتی خطا می‌کند و طبق معادلات موجود باید حذف شود، پای نامعادله‌ها وسط می‌آید و مقام بالاترش با تفنگ خالی، او را نه از زندگی که از یار گمنام بودن عزل می‌کند.

به گفته‌ی حاتمی‌کیا، در این سیستم، «او» کاشف است، «او» قاضی‌ست، «او» عادل است. و همین «او»ست که با بزرگی وصف ناشدنی‌اش تمام این نامعادلات را می‌سازد. که باعث می‌شود همه‌ی ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی نتواند ریگی را از آسمان ایران سالم رد کند و همان موقع که این ائتلاف دارد به ریش ایران می‌خندد اتفاقی بیافتد که خنده را زهرشان کند.

همین! از کسانی که نمی‌شناسمشان بیشتر از این گفتنی ندارم! فقط یک چیز می‌ماند؛

با شما هستم! شمایی که یاران بی‌نام و نشان آخرین منجی هستید. شاید وبلاگم را می‌خوانید، شاید هم هر موقع وارد اینترنت می‌شوم مرا رصد می‌کنید، یادتان نرود این نامعادله‌ها تا وقتی باقی‌ست که «او» حضور داشته باشد. که شما یاران گمنام امام زمانعج باشید!

توصه های امنیتی و حفاظتی


شهروندان گرامی * توصیه های حفاظتی را با دقت و ظرافت عمل نمایید


ما در دنیای پرآشوبی زندگی می کنیم. حفظ امنیت خویشتن و اجتناب از آسیب برای هر فردی قابل تصور است. گاهی حتی محتاط ترین و به لحاظ امنیتی آگاه ترین افراد، دچار آسیب های امنیتی می شوند. گر چه امنیت تضمین شدنی نیست ولی به طور خارق العاده ای قابل افزایش است. همه دستگاه های امنیتی کشور از جمله کارکنان وزارت اطلاعات، برای حفظ امنیت ملی، بطور شبانه روزی در حال تلاش هستند. اما این میسر نخواهد شد مگر این که هر یک از شهروندان عزیز ایرانی، نسبت به امنیت خود و سایر همنوعان احساس مسئولیت و تلاش نمایند. برای این مقصود، هر شخص باید برای افزایش ایمنی خود، قواعد مربوط به امنیت فردی را بیاموزد. آشنایی هر یک از ما با برخی اقدامات خود حفاظتی، اولین گام برای دفاع و حفاظت شخصی در مقابل خطرات غیرقابل پیش بینی است.
 
 
توصیه های حفاظتی در محل سکونت و کار:
1-هرگز نسبت به آن چه که در اطراف شما رخ می دهد، بی اعتنا نباشید.
2- هرگز نسبت به حضور نیروهای خدماتی در محیط زندگی به‏ صورت ناخواسته بی تفاوت نباشید.
همواره نسبت به حضور بی موقع، طولانی مدت و خارج از برنامه افرادی با پوشش نیروی خدماتی شهرداری، کارگران سیار و ... در کوچه و خیابان خود حساس باشید. دشمن ممکن است از طریق ارسال نیروهای خدماتی و‏... نسبت به شناسایی و آسیب رساندن به شما یا نزدیکانتان اقدام نماید.
 
3- هرگز فرزندان خردسالتان را حتی لحظه ای در کوچه یا ورودی منزل برای بازی یا هر دلیل دیگر، تنها نگذارید.    
کوچک ترین فرصت می تواند احتمال آسیب رساندن افراد شیاد و آدم ربا را به شما افزایش دهد.
 
4- هرگز افراد دوره گرد و ناشناس نظیر کارگر، فروشنده سیار و ... با منظورهای مختلف به منزل خود راه ندهید. 
دشمن به ‏منظور جمع آوری اطلاعات با پوشش‏های مختلف کارگری،  در اطراف محیط زندگی شما حضور پیدا کرده تا با این پوشش به داخل منزل شما ورود نماید. 
 
4- هرگز نسبت به پارک طولانی مدت اتومبیل‏های متفرقه در اطراف محیط کار یا زندگی خود بی تفاوت نباشید.
اتومبیل‏هایی که به‏صورت طولانی و نامعلومی در اطراف محل کار شما پارک شده باشند، می‏توانند متعلق به یک گروه متخلف، سارق یا حتی جنایت کار باشد. 
 
5- هرگز کلیدهای محل کار، منزل، خودرو و سایر اماکن خود را در اختیار افرادی که اطمینان قطعی از او ندارید، قرار ندهید (حتی نزدیک‏ترین افراد).‌
قرار دادن کلید در اختیار دیگران حتی برای یک لحظه امکان قالب گیری و ساخت کلید یدکی را برای آن‏ها ‏فراهم می‏‏سازد.  
 
6- هرگز جهت تعویض یا تعمیر قفل‏های محیط زندگی و کار خود، از افراد متفرقه استفاده ننمائید.
استفاده از افراد متفرقه جهت تعمیر قفل‏های یک محیط می‏تواند عواقب جبران ناپذیری در پی داشته باشد. زیرا این‏گونه ‏‏‏‏افراد مهارت خاصی در باز کردن قفل‏ها داشته و به‏راحتی می‏توانند نمونه‏هایی از کلیدها برای خود تهیه نمایند. تعویض مغزی داخل قفل کار چندان پیچیده ای نیست، سعی نمایید خودتان آن را تعویض نموده و یا به افراد مطمئن بسپارید.
 
7- هرگز محیط کار و زندگی خود را بدون اطمینان از قفل بودن درب‏ها، رها نکنید.
 
8 -هرگز از وسایل ایمنی محیط زندگی و کار خود غافل نشوید.
همیشه نسبت به سیستم‏های ایمنی منزل و محیط کار خود مانند (سیستم‏های اطفای حریق، سنسورها، راه‏های اضطراری و .... ) ‌توجه داشته باشید تا خدای ناکرده دچار عواقب آن نگردید.
 
 
توصیه های حفاظتی در رابطه با همسایگان: 
 
یکی از روش های ساده و بسیار خوب برای افزایش امنیت، برقراری روابط حسنه با همسایگان است. اغلب گفته می شود حصار خوب همسایگان خوب می سازد، ولی این شامل همه حقایق نیست. زیرا، همسایگان خوب حصارهای خوبی هستند. افرادی که شما را می شناسند احتمالاً وضعیت غیر عادی شما را نیز تشخیص می دهند و به کمکتان می آیند. به طور مثال اگر بدانند شما در مسافرت به سر می برید، با شنیدن صدای مشکوک از منزلتان کنجکاوی نموده، با شما و یا با پلیس تماس خواهند گرفت. همسایگان ما معمولاً خودروهایی که در جلوی خانۀ مان و یا در کوچه مقابل پارک می نمایند، یا حتی خودروهای برخی از میهمانان و بستگان ما را که به منزل ما تردد دارند، می شناسند. آن ها با شناختی که از وضعیت ما دارند، می توانند نگهبان خوب و مطمئنی برای اماکن ما باشند. بنابراین توصیه های زیر را مد نظر قرار دهید:
1- هرگز روابط خود با همسایگان را تخریب ننمایید. حتی اگر همسایه ای به شما آزار می رساند، هرگز با او تندی و درگیری فیزیکی ایجاد نکنید. برای حل هر مشکل راه های متختلفی وجود دارد. شما دقت کنید تا بهترین یا کم ضررترین راه را برای حل مشکل خود با همسایه انتخاب نمایید.     
 
2- اگر به صداقت و امانت داری همسایه ای که قصد دارید او را از سفر خود مطلع نمایید، تردید دارید. هرگز مقصد نهایی و زمان دقیق برگشت خود را آشکار ننمایید. به گونه ای که هر روز تصور کند، به منزل برخواهید گشت. همسایه ها به سرعت به عدم حضور شما پی می برند، ولی با این وجود، چنان چه شما اطلاعاتی در اختیار آن ها قرار ندهید، از زمان برگشت شما چیزی نخواهند فهمید.
 
3- - هرگز در مواقعی که قصد سفر طولانی مدت دارید و روابط شما با همسایگان مطلوب نیست، هیچ یک از آن ها را از طولانی بودن سفر خود، مطلع ننمایید. حتی در مواقعی که فقط با برخی یا یکی از همسایه ها، روابط خوبی ندارید، ترجیحاً برای احتیاط در برابر کنجکاوی‏ او و جلوگیری از آسیب احتمالی، فقط اطلاعات ضروری را درباره علت عدم حضور خود، در اختیار همسایه ذی صلاح قرار دهید.   
 
توصیه های حفاظتی در برخوردهای اجتماعی و حضور دیگران :
1- هرگز به افرادی که از پیشینه و اصل و نسبش اطلاع دقیقی ندارید، اعتماد نکنید.
 
2- هرگز به کسانی که بدون دلیل منطقی به شما ابراز علاقه می کنند، به ویژه غریبه ها اعتماد نکنید.
 
3- اگر با افراد ناشناس قرار ملاقات دارید هرگز با او در مکان های ناآشنا و خصوصی دیدار نکنید. زیرا افراد معمولاً در ملاء عام کم تر مورد حمله واقع می شوند.
 
4- هرگز دیگران را از اهداف کاری خود مطلع نکنید.
در صورتی که نیازی به اطلاع دیگران از اهداف کاری نباشد، هرگز اهداف و مراحل کار خود را برای دیگران بازگو نکنید. اطلاع دیگران از اسرار و اهداف کاری شما معمولاً باعث مشکلات لاینحلی خواهد شد که شما را به ‏شدت پشیمان خواهد کرد.
 
5- هرگز نسبت به کنجکاوی دیگران در امور کاری خود بی تفاوت نباشید.
کنجکاوی دیگران در امور کاری شما ممکن است موجب دردسرهایی گردد. برخی افراد سودجو پس از اخذ اطلاعات لازم، اقدام به غصب عنوان شغلی و جایگاه اداری شما نموده و با نام شما از اعتماد مردم سوء استفاده نموده و تحت عنوان حل مشکل اداری آن ها، اقدام به کلاهبرداری نماید.
 
6- هرگز نسبت به اطلاع دیگران از مسائل کاری خود بی تفاوت نباشید.
در صورتی که متوجه شده اید دیگران از مسائل محرمانه کاری شما مطلع شده‏اند، ‏آن‏ را جدی بگیرید. زیرا ممکن است به نحوی به اطلاعات شما دسترسی یافته یا ‏‏‏‏اطلاعات شما به سرقت رفته باشد.
 
7-هرگز نسبت به رفتار غیرعادی دیگران (سردی یا گرمی) نسبت به خود، بی تفاوت نباشید.
برخوردهای سرد می تواند حاکی از کدورتی باشد که قادر به بیان آن نیست یا شرایط مناسبی برای آشکار کردن آن فراهم نشده است. این کدورت تدریجاً مبدل به دشمنی خواهد شد. لذا قبل از این که بذر کینه و نفرت رشد نماید، سعی کنید از بی ربط بودن رفتار غیرعادی دیگران نسبت به خود مطمئن شوید. گرمی و ابراز عطوفت غیرعادی نیز ممکن است ناشی از شکل گیری یک توطئه یا هدفی شوم باشد و ... .  
 
8- هرگز در پی برقراری ارتباط با اتباع بیگانه و اعضای سفارتخانه‏ها نباشید.
هرگونه ارتباط با اتباع بیگانه بدون اطلاع مسئولین چه در داخل و چه در خارج از کشور، ممکن است شما را اسیر دست اجانب و سرویس‏های بیگانه نماید.
 
9- هرگز از وسایل ارتباطی اهدایی از سوی افراد استفاده نکنید.
یکی از بهترین روش‏های دسترسی به اطلاعات شخصی یا ورود به حریم خصوصی افراد، اهدای وسایل ارتباطی مانند: دستگاه تلفن، نمابر، مودم، پرینتر، دستگاه کپی، گوشی موبایل و ... می‏‏باشد.
 
10- هرگز قفل‏های رمزدار خود را ‏‏در حضور دیگران باز نکنید.
هر قدر سرعت عمل شما در باز کرده قفل‏های رمز دار بالا باشد، باز هم نمی‏‏‏‏توان اطمینان داد که ذهن افراد حاضر نمی‏‏‏‏تواند آن را به‏خاطر بسپارد. افراد تیزهوش با یک‏بار نگاه کردن به نحوه باز کردن قفل‏های رمزدار، می‏توانند آن را به خاطر بسپارند.
 
11- هرگز در هنگام باز کردن قفل‏های رمزدار، رمز قفل‏ها را به زبان نیاورید.
بعضی افراد طبق عادت هنگام بازکردن قفل‏های رمزدار رمزها را به زبان می‏‏آورند. این کار می‏تواند مخاطرات جدی برای آن‏ها ‏در برداشته باشد. زیرا در صورتی که افرادی در محیط حضور داشته باشند، به‏راحتی از اعداد رمز مطلع گردد.
 
12- هرگز در مکان‏های عمومی، باز،ساکت و پابت با بستگان، دوستان و همکاران به بحث و گفت‏وگو نپردازید.
با توجه به متصور بودن ‌دقت و توجه غریبه ها به سخنان شما، هرگونه بحث و گفت‏وگو در این مکان‏ها عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت. لذا در صورت نیاز و ضرورت بحث به گفت‏و‏گو در این اماکن، حتماً در حال حرکت و آهسته تر صحبت کنید.
 
13- هرگز نیازمندی‏های شخصی خود را نزد افراد غیرمطمئن بازگو نکنید.
بازگو کردن نیازهای شخصی نزد دیگران ارائه نقطه ضعفی از سوی شماست که غریبه ها می‏توانند از این نقطه ضعف سوء استفاده کرده شما را مدیون خود نموده تا در مواقع نیاز از شما بهره کشی نمایند.
 
14- هرگز از اعداد مشخص مانند ( شماره تلفن،‌تاریخ تولد، شماره ماشین، سال تولد و ...) به‏عنوان‏‏ رمز قفل‏های رمزدار خود استفاده ننمایید.
معمولاً افراد به‏منظور سهولت در به‏خاطر سپردن رمزها از شماره‏های شناخته شده استفاده می‏‏کنند. این امر کمک زیادی به افرادی می‏‏کند که می‏خواهند قفل‏های رمزدار را باز کنند. پیشنهاد می‏‏شود رمز قفل‏های خود را هر از گاهی تعویض نمایید تا امنیت قفل‏ها بیش‏تر‏‏‏ گردد‏.
 
15- هرگز رمز قفل‏های خود را در جایی یادداشت نکنید.
بعضی از افراد به خاطر عدم اطمینان به حافظه خود رمزهای خود را یادداشت کرده و در جایی نگهداری می‏کنند. این کار ضریب اطمینان و حفاظت شما را به‏شدت کاهش می‏دهد. زیرا ممکن است این رمز بر حسب اتفاق در اختیار دیگران قرار گیرد.
 
16- هرگز به امید انجام معاملات پرسود، سرمایه گذاری در بورس های خارجی و شرکت های اقتصادی و ... ، پول خود را در اختیار حتی صمیمی ترین دوست خود قرار ندهید.
چه بسا ممکن است دوست صمیمی شما به اشتباه خود واقف نبوده و مغلوب نیرنگ افراد شیاد و گروه های گلدکوئیستی شده باشد. 
 
 17- هرگز از به ‏خاطر سپردن شماره تلفن‏های ضروری غفلت نکنید.
همواره سعی کنید شماره تلفن‏های ضروری خود را مانند (شماره تلفن روابط عمومی وزارت اطلاعات، فوریت‏های پلیسی، اورژانس، آتش نشانی و ....) را به‏خاطر سپرده تا در مواقعی که دچار مشکل شده یا ‏‏‏‏مورد نیازتان شد، به آن‏ها ‏دسترسی داشته باشید.
 
18- هرگز آمادگی جسمانی خود را از دست ندهید.
کسب آمادگی جسمانی علاوه بر سلامتی و نشاط، شما را در خطرات احتمالی یاری رسانده و در بعضی مواقع جان شما را از بعضی تهدیدات حفظ می‏نماید.
 
19- هرگز از مسائل عقیدتی غافل نشوید.
هیچ‏گاه از ارتباط با خداوند غافل نشده و در کلیه امور از او یاری بجوئید. زیرا زندگی دنیوی بسیار پرپیچ و خم و مخاطره آمیز بوده و تنها او می‏تواند شما را ‏‏در این راه یاری نماید.
 
توصیه های حفاظتی درخصوص خودرو:
تروریست نمی­تواند بدون دسترسی به خودروی شما، بمب یا مواد منفجره را در آن کار بگذارد. به همین دلیل اتخاذ اقدامات حفاظتی در مورد سرقت خودروی شما در جاهایی که احتمال دارد هدف حمله تروریستی قرار بگیرید، کاملاً ضروری است. لذا به توصیه های ذیل توجه کنید:
 1- همواره حتی اگر قصد دارید فقط لحظاتی خودروی خود را ترک کنید (برای خرید یا ...) شیشه هایش را بالا کشیده و درب آن را قفل کنید. در صورت امکان، ماشین را به هنگام شب در خیابان رها نکنید.   
 
2-چنان چه در محیطی ناامن و پرخطر قرار داشته یا سکونت دارید، درب باک را قفل کرده و درب لوله اگزوز را با سرپوشی ببندید. بدین ترتیب قراردادن مواد منفجره در خودروی شما مشکل‏تر می­شود. نگذارید کسی در نبود شما به صندوق عقب ماشین دسترسی پیدا کند. 
3- وقتی خودرو را در محوطه­ای باز پارک می­کنید، قبل از خروج از ماشین، مراقب افراد مشکوک حاضر در محل و چشم هایی که شما را می پایند، باشید. در صورت مشاهده افراد مشکوک با ماشین از محل دور شوید. 
 
4-وقتی ماشین را در محوطه­ای نامن پارک کرده و سپس  به طرف ماشین برگشته­­اید، ابتدا دور ماشین قدم زده و قبل از سوار شدن، اطراف آن را به دقت بررسی کنید. در مناطق پر خطر، شاید بد نباشد در جستجوی هر ردپایی از سیم یا نوار غیرعادی، زیر ماشین را خوب بگردید.
 
5- هرگاه متوجه حمله علیه خود شده اید، باید بدون در اختیار داشتنِ زمان کافی برای سنجش تمامی پیامدهای احتمالی، تصمیمی لحظه­ای بگیرید. لذا برای تسریع تصمیم گیری در این زمینه، می­توانید از قبل در ذهن خود مشخص کنید که تحت شرایط مختلف و احتمالی، چه واکنشی خواهید داشت.
 
6- هرگز در هنگام حوادث رانندگی، ‌خود را با طرف مقابل درگیر نکنید.
چنان چه حادثه در مناطق ناامن یا غریب برایتان رخ داده است، از پذیرفتن هرگونه پیش‏نهاد توسط طرف مقابل امتناع کرده و سعی کنید موضوع را توسط کارشناسان راهنمایی و رانندگی حل کنید. زیرا ممکن است پیش‏نهادهایی از قبیل تعمیر اتومبیل توسط طرف مقابل، اخذ آدرس منزل و مدارک شناسایی، شماره تلفن و غیره از طرف مقابل درخواست گردد. شما باید هشیارانه به این موضوعات توجه داشته باشید.
 
4-هرگز در هنگام رانندگی نسبت به اتومبیل‏های پشت سر خود بی تفاوت نباشید.
هر فرد، ممکن است در معرض سوء قصد افراد ناباب واقع گردد. بنابراین، هوشیاری در هنگام رانندگی می‏تواند شما را از این موضوع مطلع کند. به‏خصوص اگر در ساعات مشخصی به محیط کار خود رفته یا ‏‏‏‏آن جا را ترک می‏‏کنید.
 
 
توصیه های حفاظتی در نگهداری اسناد و مدارک شخصی:
 
1- هرگز نسبت به حمل وسایل و اسناد و مدارک شخصی خود از محیط زندگی و کار بی تفاوت نباشید.
برخی افراد در جیب، کیف و دیگر وسایل شخصی خود اسناد و مدارک یا ‏‏‏‏کاغذهای یادداشت و ...  قرار داده و به همراه خود حمل می‏کنند. این کار موجب می‏گردد افراد دیگر به‏طور تصادفی به این اسناد دسترسی پیدا کنند.
 
2- هرگز در محیط‏های متفرقه کیف اسناد و مدارک را از خود جدا نکنید.
بعضاً مشاهده می‏گردد، برخی افراد کیف و اسناد و مدارک خود را در محیط کار دیگران گذاشته و برای کارهای متفرقه، مانند رفتن برای رفع حاجت و غیره محیط را ترک می‏کنند. در بعضی مواقع فراموش می‏کنند که وسایل خود را از اطاق دیگران بردارند. لذا هرگز اسناد و مدارک خود را در هیچ شرایطی از خود جدا نکنید تا دچار عواقب بعدی آن نگردید.
 
3- هرگز در مواقع غیرضروری اسناد و مدارک را به همراه خود حمل نکنید.
بعضی افراد عادت به حمل اسناد و مدارک غیرضروری داشته و گاهی اوقات آن‏ها ‏را در داخل اتومبیل گذاشته و به خرید یا ‏‏‏‏کارهای متفرقه می‏روند. به همراه داشتن اسناد و مدارک همیشه مسئولیت افراد را نسبت به حامل آن‏ها ‏سنگین‏تر نموده و خطرات سرقت برای آن‏ها ‏متصور است. لذا پیش‏نهاد می‏گردد، هر روز کیف اسناد و مدارک خود را بازدید کرده و مدارک اضافی را از آن خارج نمائید.
 
******
 
توصیه های حفاظتی در استفاده از تلفن:
 
1- هرگز تلفن همراه خود را در اختیار دیگران قرار ندهید.
سیم کارت تلفن همراه به‏راحتی قابل کپی برداری بوده و دیگری به‏راحتی می‏تواند از سیم کارت و هم‏چنین اطلاعات ذخیره شده در آن (‌شماره‏های ذخیره شده، ‌پیغام‏ها، قرارها و ... ) کپی برداری نماید.
از آن‏جا که اطلاعات ذخیره شده در دستگاه تلفن همراه، بخشی در حافظه دستگاه قرار می‏گیرد، باید همواره هنگام تعویض و فروش یا ‏‏‏‏تعمیر گوشی تلفن همراه، اطلاعات ذخیره شده در حافظه گوشی را پاک نمائید.
 
2- هرگز از تلفن همراه افراد ناشناس برای برقراری ارتباط خود استفاده نکنید.
در بعضی مواقع ممکن است شما نیاز فوری به برقراری تماس تلفنی داشته ولی چون دستگاه تلفن خود را در اختیار نداشته یا امکان تماس با آن وجود ندارد، ممکن است از تلفن همراه دیگران استفاده کنید. از آن جا که شماره تماس در حافظه تلفن همراه او ثبت می‏‏گردد. لذا از تلفن های عمومی مخابرات استفاده کنید، یا از تلفن همراه افراد مطمئن، کسبه های ثابت و ... استفاده نموده و حتی‏المقدور پس از تماس، شماره را حذف نمایید.  
 
3- هرگز به مکالمات تلفنی افراد ناشناس اعتماد نکنید.
یکی از سریع‏ترین و ارزان‏ترین روش جمع آوری اطلاعات تخلیه تلفنی است که برخی افراد با تقلید صدا، غصب عنوان مراکز دولتی و موجه، پوشش های شغلی مختلف و ترفندهای بسیار جالبی اقدام به کسب اطلاعات از دیگران می‏‏نمایند. مواظب باشید، حتی برخی افراد حرفه ای نیز ممکن است فریب خورده و ناخواسته اطلاعات ارزشمندی را در اختیار تماس گیرنده قرار ‏دهد.
 
4- هرگز منوی «بلوتوث» تلفن همراه را در حالت فعال قرار ندهید.
یکی از امکانات انتقال اطلاعات به‏صورت بی سیم استفاده سیستم «بلوتوث» می‏باشد. گوشی‏های جدید تلفن همراه دارای این قابلیت بوده و از این طریق اطلاعات خود را مبادله می‏‏کنند. در صورت فعال بودن این قابلیت در تلفن همراه، افراد ناشناس تا فاصله 50 متری از شما می‏توانند از اطلاعات دستگاه تلفن همراه شما بهره برداری کرده یا ‏‏‏‏با ارسال ویروس گوشی شما را دچار مشکل کنند.
 
 
5- هرگز از تلفن‏های بی سیم در ارتباطات تلفنی استفاده نکنید.
فرکانس تلفن‏های بی سیمی اغلب توسط رادیو موج FM–SW-AM و کانال‏های تلویزیونی قابل دریافت می‏باشند. بنابراین، دیگران به ویژه همسایه‏ها ‏به‏راحتی می‏توانند، مکالمات تلفنی شما را شنود کنند. به همین خاطر، هیچ گاه سعی در استفاده بی سیمی نداشته باشید. در صورت لزوم، مطالب سری و مهم خود را از این طریق رد و بدل نکنید.
 
 
6- هرگز شماره تلفن دوستان، آشنایان و همکاران خود را بر روی کاغذ باطله، روزنامه، پشت جعبه دستمال کاغذی و موارد مشابه یادداشت ننمائید.
بارها مشاهده می شود که افراد هنگام مکالمات تلفنی شماره تلفن دیگران را بر روی روزنامه نوشته، نسبت به آن بی توجه می‏باشند. این در حالی است که در صورت خارج شدن روزنامه‏های باطله، این‏گونه ‏‏‏‏اطلاعات نیز خارج می‏گردد.
 
 
توصیه های حفاظتی در استفاده از رایانه ها:
 1- هرگز از رایانه خود به ویژه در محل کار، بدون رمز عبور (پسورد‌) استفاده نکنید.
همیشه برای رایانه خود رمز عبور تعیین کرده و آن را طوری تنظیم نمائید که در صورت عدم استفاده از آن به مدت (حداکثر) ‌پنج دقیقه از شما اسم عبور درخواست نماید. این کار مانعی برای دسترسی دیگران به رایانه شما خواهد بود و تا حدودی امنیت سیستم شما را افزایش می‏دهد.
 
2- هرگز از رمز عبور ساده و مشخص استفاده نکنید.
سعی کنید رمز عبورهای سیستم خود را پیچیده و غیرقابل پیش بینی انتخاب کنید. انتخاب رمز عبور با کارکترهای زیاد، با حروف و اعداد، حروف کوچک و بزرگ و یا انتخاب آن به زبان دیگر، می‏تواند امنیت سیستم شما را افزایش دهد.
 
3- هرگز اطلاعات محرمانه خود را در فایل‏های آشکار و سهل الوصول قرار ندهید.
فایل‏های محرمانه خود را می‏توانید به‏صورت پنهان و در زیر مجموعه فایل‏های سیستمی یا ‏‏‏‏زیر مجموعه سایر برنامه‏های نصبی سیستم قرار دهید تا به‏راحتی در اختیار افراد بیگانه قرار نگیرد. در غیر این صورت، احتمال دسترسی راحت به این‏گونه ‏‏‏‏فایل‏های همواره متصور است.
 
4- هرگز از کامپیوتری که دارای اطلاعات محرمانه و با اطلاعات خصوصی است، برای متصل شدن به اینترنت استفاده نکنید.
همیشه در هنگام متصل شدن به اینترنت خطر سرقت اطلاعات، ‌تخریب اطلاعات به‏صورت جدی وجود داشته و در صورت بی تفاوتی به این مطلب خطرات جبران ناپذیری سیستم و اطلاعات شما را تهدید می‏‏کند.
 
5- هرگز کامپیوتر خود را که حاوی اطلاعات محرمانه یا ‏‏‏‏خصوصی است، جهت تعمیر به افراد متفرقه و ناشناس ندهید.
حتماً نسبت به تعمیرکار کامپیوتر خود اطمینان حاصل نموده و سعی کنید شخصاً هنگام تعمیر حضور داشته باشید.
6- هرگز قطعات آسیب دیده سیستم کامپیوتر خود را (مانند: ‌هارد، فلاپی، ‌سی دی ‌و ... ) دور نیاندازید.
حتما این‏گونه ‏‏‏‏لوازم از کار افتاده را منهدم کرده و امکان بهره برداری مجدد را از آن‏ها ‏بگیرید. اغلب کامپیوترهای مستعمل و از رده خارج شده دارای اطلاعات ارزشمندی است که در هنگام تعویض یا فروش بر اثر سهل انگاری در سیستم‏ها باقی مانده است. هم‏چنین امکان بازیافت اطلاعات از حافظه‏های پاک شده سیستم وجود داشته و صرف پاک کردن یا ‏‏‏‏فرمت کردن سیستم نمی‏توان از پاک شدن صد در صد آن‏ها ‏اطمینان داشت. بنابراین بعضی از افراد تصور می‏کنند با پاک کردن هاردهای مستعمل تمام اطلاعات آن‏ها ‏از بین رفته و می‏توانند آن‏ها ‏را دور ریخته یا ‏‏به فروش برسانند.
 
7- هرگز به تماس‏های تلفنی از طریق اینترنت اعتماد نداشته باشید.
امروز اغلب تلفن‏های خارج از کشور توسط تماس‏های تلفنی اینترنتی صورت می‏گیرد که کارت‏های خدماتی آن‏ها ‏در همه جا قابل دسترس می‏باشد. از آن‏جا که شرکت‏های خدمات اینترنت (‌آی- اس- پی) ‌و کشورهای سرویس دهنده (بک بن) توانایی استراق سمع تمامی مکالمات تلفنی را دارند. استفاده از این ارتباطات نیز ناامن و غیرمطمئن می‏باشد.
 
8- هرگز از مشخصات اصلی خود در محیط اینترنت استفاده نکنید.
در هنگام حضور افراد در خارج از کشور یکی از راه‏های به‏دست آوردن اطلاعات از آن‏ها‏، مراجعه به فضای اینترنت می‏باشد. در صورتی که مشخصات شما در یک سایت یا ایمیل یا .... مشاهده گردد. اطلاعات با ارزشی نسبت به شما می‏تواند به‏دست آید.
 
9- هرگز از کامپیوتر مخصوص اینترنت برای کارهای متفرقه استفاده ننمائید.
در نظر دشته باشید که مودم، ‌پرینتر، اسکنر و بعضی از اجزای داخلی کامپیوتر «آی- پی» پذیر بوده و می‏تواند اطلاعات خود را به آدرس برنامه ریزی شده از طریق اینترنت ارسال کنند. بنابراین ممکن است نامه‏ای ‏‏که تایپ کرده و پرینت گرفته‏اید و حتی از کامپیوتر خود را که پاک کرده‏اید، بعد از آن‏که به اینترنت متصل می‏‏شوید، ‌به آدرس برنامه ریزی شده ارسال گشته بدون آن‏که شما از آن مطلع گردید.
 
10- هرگز نسبت به محافظت و نگهداری نسخه ذخیره اطلاعات (backup ) بی تفاوت نباشید.
معمولاً به‏خاطر محافظت از اطلاعات و پیش‏گیری از تخریب آن‏ها ‏اقدام به تهیه نسخه‏های ذخیره می‏‏نمایند. حفاظت و نگهداری این نسخه‏ها ‏حتی از اطلاعاتی که در سیستم‏ها نگهداری می‏‏شوند با اهمیت‏تر می‏‏باشد. زیرا این اطلاعات به‏صورت آماده و بدون دردسر می‏‏باشند. سهل انگاری در نگهداری از این نسخه‏های ذخیره بعضاً معضلات جبران ناپذیری در بر خواهد داشت.
 
12- هرگز در مواقع غیرضروری سیستم خود را به شبکه اینترنت متصل ننمائید.
اغلب در ارتباطات لیزلاین و شبکه‏ای‏‏، ارتباط اینترنتی به‏صورت پیوسته و شبانه روزی است. اما با توجه به تهدیداتی که از این طریق برای سیستم شما متصور است، در مواقعی که نیازی به ارتباط با اینترنت ندارید، ‌آن را قطع نمائید تا از گزند هکرها و جاسوسان اینترنتی و عوامل بیگانه در امان باشید. هکرها توانائی فعال‏سازی میکروفن و دوربین (‌وب کم) ‌شما را بدون توافق با شما را دارند. لذا با توجه به متصل بودن بی‏مورد و طولانی مدت سیستم شما به اینترنت این‏گونه ‏‏‏‏خطرات همواره متصور است.
 
13-هرگز نسبت به تهیه نسخه ذخیره از اطلاعات درون رایانه خود مسامحه نکنید.
رایانه‏ها ‏ابزار قابل اطمینانی نیستند و همواره احتمال صدمه دیدن آن‏ها ‏متصور است لذا همیشه سعی کنید از اطلاعات داخل سیستم خود یک نسخه ذخیره داشته باشید تا در صورت بروز هرگونه اختلالی اطلاعات شما در اختیارتان باشد.
14- هرگز به موارد شناخته نشده در اینترنت پاسخ ندهید.
ایمیل‏های ناشناخته یکی از موارد بوده که هرگز نباید آن‏ها ‏را گشود، زیرا در مواردی با گشودن ایمیل یا یک تصویر اینترنتی تروجانی از این طریق وارد سیستم شما گشته و مراحل کار جاسوسی و نفوذ به سیستم شما را آغاز می‏‏نماید یا ‏‏‏‏پنجره‏هایی که در خلال کار با اینترنت به‏صورت ناخواسته ظاهر گشته یا ‏‏‏‏درخواست‏های اشتراک در سایت، شما را ترغیب به دادن نام کاربر و نام عبور می‏‏نماید که از این طریق اطلاعات مربوط به رمز عبور شما را در اختیار گرفته و از آن بهره برداری ‏‏کنند.
 
 
توصیه های حفاظتی در رابطه با مسافرت:  
خطر در گوشه و کنار دنیا وجود دارد اما ماهیت و شدت آن در هر کشور یا منطقه متفاوت است. صرف نظر از جایی که می روید شما باید در رابطه با مسافرت خود اقدامات اساسی خاصی را انجام دهید. سطح این اقدام بستگی به مقصد دقیق شما دارد. مع الوصف، برای مسافرت به توصیه های ذیل توجه کنید:
1- هرگز بدون آشنایی کافی از مقصد و مسیری که برای سفر انتخاب می کنید، به مسافرت نروید. قبل از سفر درباره پاسخ سئوالات زیر تحقیق کنید.
الف. آیا برای سفر به مقصد مورد نظر هشدار خاصی به لحاظ امنیتی، سیل، آتش سوزی، زلزله، برف و بوران و ... داده شده است یا خیر؟
امروزه، با گسترش امکانات ارتباطی، فنی و ماهواره ای، به راحتی می توان از وضعیت راه ها، آب و هوا، حوادث طبیعی خطرناک مثل وقوع سیل و طوفان و ... مطلع شد. حصول اطمینان از ایمنی راه ها و مسیری که باید طی کنیم. هم چنین به همراه داشتن تجهیزات مورد نیاز سفر، ما را در برابر آسیب های احتمالی محفوظ نگاه می دارد.
ب. امنیت جاده ای در چه ساعاتی از شب یا روز کاهش می یابد؟
ج. چه امکانات جاده ای برای حوادث احتمالی وجود دارد؟
د. کدام نقطه از مسیری که طی خواهید کرد، برای اطراق و استراحت بین راهی مناسب و امن تر است؟
کدام منطقه از مسیر سفر، آب آشامیدنی لوله کشی شده دارند و در کدامیک باید از بطری های آب استفاده کرد؟.
هـ. چه رستوران هایی را برای صرف غذا باید انتخاب کرد؟
و. مصرف چه غذای بین راهی مناسب تر است؟
2- در صورت تمایل به صرف غذا در رستوران ها هرگز سالاد (به ویژه در رستوران های ناشناس)، میوه های پوست نکنده و آشامیدنی های همراه با یخ را میل نکنید.
 
3-هرگز پول ها و اشیاء ارزشمند خود را در یک کیف یا یک ظرف قرار ندهید.
سعی کنید قبل از سفر، وضعیت فرهنگی و اقتصادی ساکنین مناطقی که در مسیرتان قرار خواهند گرفت، اطلاعات لازم را بدست بیاورید. محتویات کیف شما شاید معادل ماه ها حقوق افرادی باشد که در مناطق فقیرنشین زندگی می‏کنند. معمولاً مسافران پول نقد و اموال ارزشمند تری نسبت به افراد بومی دارند، لذا ممکن است به راحتی هدف دستبرد یا حمله افراد ناشناس قرار بگیرید. به ویژه آن که بومی ها، مناطق امن و ناامن را می شناسند. عدم آشنایی با افراد و محیط یا محدوده ای که تردد می‏کنید، مطمئناً احتمال آسیب پذیری را افزایش می دهد.  
 
4- هرگز از مردم رهگذر در خیابان آدرس نپرسید. سعی کنید افسر پلیس یا مسئولی را پیدا کنید.
 با این کار یک فرد غریبه را از مقصد خود مطلع می کنید. نقشه ای تهیه نموده و از کسانی کمک بگیرید که احتمال بیش‏تری دارد به شما کمک کند. برای انتخاب بهترین و ایمن ترین مسیر، همیشه از افراد موجه مثل مأمورین راهنمایی و رانندگی و یا افرادی که شناسایی آن ها آسان است، مثل رانندگان تاکسی، مغازه دارها و ... سئوال نمایید. در موارد خاص، وقتی فرد مطمئنی را برای اخذ راهنمایی نیافتید، سعی نمایید در پرسش خود مقصد نهایی خود را بیان نکنید بلکه در شهرهای بین راهی براساس نقشه ای که در اختیار دارید، آدرس نزدیک ترین شهر بعدی مسیر خود را بپرسید تا دیگران از مقصد نهایی شما مطلع نگردند.   
5- در مسافرت، هرگز اسناد خود را درون هتل‏ها ‏جا نگذارید.
در مسافرت های به ویژه مسافرت‏های خارج از کشور سعی کنید هیچ‏گونه اسناد و مدارکی به همراه خود به داخل هتل‏ها نبرید و در صورت نیاز هرگز آن‏ها ‏را در داخل هتل ‏جا نگذارید. زیرا افراد غریبه می توانند در غیاب شما با پوشش نظافت به داخل اطاق‏های هتل رفته و به اسناد شما دسترسی پیدا کنند.
 
 
توصیه های حفاظتی درخصوص اقلام پستی:
1-هرگز اقلام پستی و نامه های مشکوک و غیرقابل انتظار را از کسی دریافت نکنید. حتماً اعضای خانواده و کارکنان خانه شما باید از پذیرش هرگونه بسته­ای در منزل اجتناب کنند. (اگر دارای شغل دیگری نیز هستید) در محل کار خود نیز اطمینان یابید که کارکنان دفتری نحوه برخورد با نامه­ها یا بسته­های مشکوک را می­دانند، به ویژه  وقتی در خارج از کشور حضور دارید، با حساسیت بیش‏تری به این بسته ها توجه کنید.  
 
 2- بسته یا نامه مشکوک را هیچ گاه نباید لمس و جابه جا کرد. وجود چنین اقلامی را فوراً به مقامات امنیتی  اطلاع داده و افراد را از آن دور کنید. هرگونه جابه جایی به ویژه برش نوار دور بسته،  بست‏ها، یا هرگونه بسته­بندی روی بسته مشکوک، چه­بسا موجب انفجارِ ابزار گردد.
 
3- هرگز بسته یا نامه مشکوک را باز نکرده و یا در آب قرار ندهید زیرا شاید موجب انفجار آن گردد. 
******
سایر توصیه های حفاظتی:

1-در صورت مشاهده افراد مشکوک، تروریست و خرابکار مراتب را به مراکز امنیتی به ویژه ستاد خبری وزارت اطلاعات به شماره 113، اطلاع دهید.
 
2- چنان چه دارای دوربین عکاسی یا گوشی تلفن همراه دوربین دار هستید، حتی المقدور از آن ها و متعلقاتشان، از جمله خودرو و ... تصویربرداری نمایید.
3- در صورت امکان بدون این که ایجاد حساسیت کنید، آن ها را تعقیب و آدرس محل استقرار آن ها را کشف نمایید.
 
4- چنان چه شئی مشکوکی را به خودروی دیگران چسبانده یا در مکانی رها نموده اند، به آن نزدیک نشده، بلافاصله به افراد مسئول اطلاع دهید. 
 
5- هرگز به افرادی که خود را مأمور وزارت اطلاعات معرفی نموده و در مراکز غیررسمی با شما قرار ملاقات می گذارند، اعتماد نکنید و بلافاصله به ستاد خبری وزات اطلاعات به شماره 113 اطلاع دهید. 
 
6- هرگز در ارزیابی های خود به ظاهر افراد اکتفا نکنید، افراد شیاد هرگز چهره واقعی خود را به شما نشان نخواهند داد.
 
این مطالب از سایت وزارت اطلاعات برداشت شده است.

جریان شناسی عملیات مرصاد

از «فروغ جاویدان» تا «مرصاد»
صدام حسین در هشتم تیرماه 1367 طی یک سخنرانی دربارة جنگ عراق و ایران، ضمن تکرار ادعای صلح طلبی خود و محکوم نمودن ایران به دلیل تداوم مقاومت برای تحقق هدف محکومیت و مجازات متجاوز، در شرایطی که با مداخلة علنی آمریکا و متحدانش در جنگ به نفع رژیم بعث عراق، احساس پیروزی می کرد، دربارة سازمان رسماً اینگونه اظهارنظر نمود:
عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است به آن دست خواهد زد... اگر ایران به هیچ یک از این مسائلی که من اشاره کردم توجه نکند مردم خودشان آنها را مجبور خواهند کرد که به صلح تن در دهند و این چیزی است که به آن ایمان راسخ دارم و قهرمانی های مجاهدین خلق در مهران مؤید این سخن میباشد. بالاخره روزی خواهد رسید که برای جنگیدن کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید.
در تیر ماه 1367 جمهوری اسلامی ایران رسماً قطعنامة 598 را پذیرفت. در حالی که از بدو تصویب این قطعنامه در 30 تیر 1366، ایران آن را «رد» نکرده بود و برای تأمین اهداف خود، از طریق مذاکره با دبیرکل سازمان ملل، برای پذیرش قطعنامه شروطی را طرح نموده بود و در واقع عملاً آن را به صورت «مشروط» پذیرفته بود. اما به دلیل کارشکنی آمریکا، انگلیس و فرانسه در طول مذاکرات و ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران، پس از مشورت و تصمیم مسئولان عالیرتبه، با موافقت امام خمینی، در 27 تیرماه سال 67 ایران اعلام کرد قطعنامه 598 را بدون قید و شرط پذیرفته است. اما ارتش صدام در تاریخ 31 تیرماه به خاک ایران حمله کرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی نمود. پس از ضدحملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه های میانی و غرب کشور نیز به عملیات نظامی مبادرت کرد که آنها هم با بسیج مجدد نیروهای مردمی و نظامی جمهوری اسلامی، ناموفق شدند. در نتیجه نیروهای عراقی عقب نشینی کردند و رژیم عراق در اول و سوم مردادماه رسماً عقب نشینی خود را از جبهه های جنوب و میانی و غرب کشور اعلام نمود. اما همزمان عملیات مشترک عراق و سازمان آغاز گردید. نکاتی چند در علل و زمینه های شکل گیری این عملیات قابل توجه و بررسی هستند:
پس از عملیات مهران، در جمع بندی رهبری سازمان، هدف عملیات بعدی، تهران منظور شد و برای رسیدن به حدّاکثر توان برای انجام این عملیات یک مقطع 3 ماهه در نظر گرفته شد و بلافاصله اعزام اعضا و مرتبطان سازمان از ایران و خارج کشور به عراق، به طور وسیعی آغاز شد. همچنین سازمان در این مقطع به منظور جذب اسرا و استفاده از آنها در عملیات نهایی فعالتر شده بود. افراد تازهوارد و نیروهای ارتش سازمان تحت آموزش و مانورهای فشرده قرار گرفته بودند و در آموزشهای جدید، آموزش سلاحهای ضدهوایی هم منظور شده بود.
«پیش از این منافقین در تحلیل درونگروهی خود، امکان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممکن دانسته و به صراحت اعلام میکردند: تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی ـ نظامی و اقتصادی به بنبست کامل برسد. به عقیده آنان، این اقدام به منزله فروپاشی نظام خواهد بود...»
تحلیل رجوی در مورد نتیجة جنگ این بود که ایران به دلیل بسته بودن تمامی راههای بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامة جنگ خواهد بود. هر قدر هم جنگ به طول بینجامد، از یک طرف توان نظامی و اقتصادی ایران بیشتر تحلیل میرود و از طرف دیگر بازگشت به سمت آتشبس و صلح غیرممکن تر میشود و این جنگ تا شکست ایران ادامه خواهد یافت. با اعلام خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران، نقشهها و طرحهای قبلی سازمان با بن بست مواجه شد. در آن شرایط، سازمان در کنار امیدواری به داشتن پشتوانة خرده عملیاتهای مرزی، حمایت نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را نیز یدک میکشید. در 30 خرداد 67، 138 نمایندة کنگره و 14 سناتور آمریکایی طیّ نامهای به «جرج شولتز» وزیر خارجة وقت آمریکا، از وی خواسته بودند که به جنبش های مقاومت داخلی در ایران توجه کند، و در همین راستا حمایت از سازمان ـ مستقر در عراق ـ را اکیداً توصیه کرده بودند. «مروین دایملی» نمایندة کنگرة آمریکا در روز دوشنبه 6 تیر ماه 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شرکت کرده و طی سخنانی که از یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکا هم پخش شد اظهار داشت: «نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»
سازمان نوار ویدئویی سخنرانی مزبور را برای کلیة کادرهای سازمان پخش کرد. اولین واکنش سازمان در مورد پذیرش قطعنامه از سوی ایران، برگزاری نشست رجوی با اعضا بود. شرح نشست عمومی با نیروهای سازمان در کتاب منتشره اعضای سابق سازمان، چنین آمده است:
عصر روز جمعه 31/4/67، حدود ساعت 6 بعدازظهر به قسمت های مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاههای دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی رجوی رأس ساعت 8 در سالن عمومی حضور داشته باشند... ساعت در حدود 30/11 شب بود که مسعود و مریم وارد سالن شدند... رجوی شروع به سخنرانی کرد. حدود نیم ساعت از شروع صحبتش گذشته بود که ناگهان آن را قطع کرد و گفت:
کارهای بزرگ در پیش داریم. مگر ما نگفته بودیم که «اول مهران، بعداً تهران»؟ [دست زدن حضار همراه با شعار «امروز مهران، فردا تهران»]
در همین زمان دو نفر نقشة بزرگی از ایران را آوردند و در سمت چپ او، در کنار نقشة دیگری که قبلاً وجود داشت، نصب کردند و رفتند. پس از ساکت شدن جمعیت، رجوی به جلوی نقشه رفت و جلسه بدین گونه ادامه یافت: رجوی: دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود. (هورای جمعیت) البته این دفعه احتیاج به ماکت و کالک منطقه ای نداشتیم چون این بار قرار است به تهران برویم. ]دست زدن حضار و شعار «امروز مهران، فردا تهران»[ البته نام آن را با عنایت به نام پیامبر اسلام «فروغ جاویدان» نام گذارده ایم. (صلوات حضار) و عملیات را به اسم امام حسین(ع) آغاز خواهیم کرد. چون این بار احتیاج به ماکت نداشتیم گفتیم چه ضرورتی دارد؟ خود نقشة ایران را بیاورید! (با چوبدستی از سمت چپ نقشه قصر شیرین، باختران و تهران را نشان میدهد) همانند شهاب باید به تهران برویم. از لحظه ها ـ حتی کوچکترین لحظه ها ـ باید استفاده کرده، نباید هیچ لحظه ای را از دست بدهیم زیرا در این عملیات لحظه ها تعیین کننده و سرنوشت سازند. این عملیات باید در عرض 2 یا 3 روز انجام شود چون فقط اگر عملیات با این سرعت انجام شود رژیم فرصت بسیج نیرو پیدا نخواهد کرد چون اصلاً به فکرش هم نمیرسد که ما بتوانیم در عرض این مدت به تهران برسیم و احتمالاً نمیتواند هیچ عکس العمل مؤثری انجام بدهد. البته در عملیات چلچراغ از شما خواستم که سرعتتان در آن حد باشد. پس از جریان عملیات چلچراغ با فرماندهان نشستیم و به جمعبندی و بررسی پرداختیم که عملیات بعدی چه باشد؟ پس از بحث و بررسی های زیاد دیدیم در عملیات قبلی که مهران بوده است و از مشکلترین عملیات های مرزی بود، بعد از گرفتن ستاد لشگر میتوانستیم جلوتر برویم و هیچ نیرویی هم بر سر راهمان نبود. باتوجه به اینکه همیشه در عملیات ها به صورت تصاعدی عمل کردهاید، یعنی وسعت هر عملیاتتان از قبلی بیشتر بوده است ـ آفتاب از پیرانشهر وسیعتر و مهران از آفتاب ـ حالا باید این عملیات هم نسبت به چلچراغ تفاوت کیفی داشته باشد. بنابراین فکر کردیم که در عملیات بعدی ـ هرچه که باید باشد ـ حداقل این است که باید یک مرکز استان را بگیریم. در این صورت مگر ما دیوانه ایم که پس از گرفتن مرکز استان آن را ول کنیم و برگردیم؟! خوب، یا همانجا می مانیم، یا به طرف تهران حرکت میکنیم. ولی باز در مقایسه با کار قبلی دیدیم استان خیلی کم و کوچک است. (با لحن طنزآلود:) آخر شما دیگر بچه نیستید که بروید یک شهر را بگیرید! اگر بخواهید وسیعتر از عملیات های قبلی عمل کنید هیچ راهی غیر از فتح تهران ندارید (دست زدن حضار و ابراز احساسات.) البته یک سری می گفتند برویم اهواز را بگیریم و یک سری می گفتند برویم کرمانشاه را بگیریم. ما نشستیم و فکر کردیم و دیدیم باید از طریق کرمانشاه برویم زیرا اولاً تا حدودی وضع و شرایط مسیری که انتخاب کردهایم نسبت به قبل مناسبتر و بهتر است، چون عراق تا قصرشیرین و سرپل ذهاب پیش رفته است و این بار نیاز به خط شکنی نداریم و به راحتی میتوانیم تا کرمانشاه برویم. ثانیاً نزدیکترین نقطة مرزی برای رسیدن به تهران کرمانشاه است. از آن به بعد بر اساس تقسیمات انجام شده 48 ساعته به تهران خواهیم رسید. البته روی لشگر 84 و 88 شناسایی انجام دادهایم اگر موقعیت سیاسی مثل قبول قطعنامة 598 شورای امنیت از طرف ایران پیش نمیآمد شاید فقط در همانجا (کرمانشاه) عمل میکردیم ولی حالا ایران خیلی ضعیف شده است و ما یکراست میرویم و تهران را میگیریم. باید بدانید که ما از قبل تصمیم انجام این عملیات بزرگ را داشتیم و میخواستیم آن را دیرتر انجام دهیم اما پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد یعنی به دلیل شرایط سیاسی جدید مجبوریم یکی دو ماه آن را زودتر انجام دهیم. تصمیمی که ما گرفتیم تصمیم بسیار حساس و مشکلی بود و ما چارهای جز عمل نداریم و اگر الآن اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل میشویم و دیگر نمیتوانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل میشویم. پس بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم و یک بار دیگر کلّ سازمان را به صحنه بفرستیم و مطمئن هستیم که پیروزیم و از هماکنون من این پیروزی را به شما و خلق قهرمان ایران تبریک میگویم.
اگر ما به تحلیل هایی که در مورد رژیم داشته ایم معتقد هستیم زمان مناسبی برای ما به وجود آمده است. ما در تحلیل از جنگ گفتیم که رژیم در منتهای ضعف حاضر به توقف جنگ میشود و دلیل قبول قطعنامه از طرف آنها هم همین است. ما نباید این فرصت تاریخی را از دست بدهیم. باید حمله کنیم و کارش را یکسره کنیم. رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمیتواند نیروی جبهه را تأمین کند مثلاً عراق در همین چند عملیاتی که کرده است به راحتی توانسته مناطقی را پس بگیرد و هرچه خواسته جلو رفته است. «فاو» را گرفته و جزایر مجنون و چند نقطة دیگر را با چند ساعت جنگ باز پس گرفته است. ملت دیگر از جنگ خسته شدهاند و همه مخالف جنگ هستند و کسی به جبهه نمیآید. کسانی که در جبهه هستند افرادی هستند که آنها را به زور از شهرها و روستاها دستگیر کردهاند و به جبهه فرستادهاند و میلی به جنگیدن ندارند. تمام لشگرها و نیروهای رژیم در حملات عراق ضربة کاری خورده و پراکنده هستند و یارای مقابله با ما را ندارند. پس هم از لحاظ نظامی تعادل خود را از دست داده است و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بین المللی قرار دارد. البته در عملیات چلچراغ یک نفر به کمک شما آمد و آن حضرت علی(ع) بود که به شما کمک کرد و این بار هم حضرت محمد(ص) و امام حسین(ع) به کمک شما میآیند و شما باید به اندازة چندین نفر کار کنید و سختی را تحمل کنید. البته در این چند روز که اعلام آماده باش بود شما خیلی کار کردید و کار یکی یا دو ماه را در 3 روز کردهاید. از حالا باید همگی آماده باشید که هر وقت گفتیم حرکت میکنیم آماده باشید. شاید سازمان 25 سال پیش به وجود آمد تا در چنین روزی به چنین کاری دست بزند. ما از طرف قصرشیرین میرویم. در آنجا لشگر 81 با عراق درگیر است، لشگر 58 و لشگر 88 در سومار درگیر هستند، لشگر 64 در پیرانشهر است و تنها امکان دارد لشگر 28 در راه به استقبال ما بیاید. ]در اینجا رجوی فردی را از میان جمعیت صدا میزند و میپرسد: اگر لشکر سنندج بیاید چه کار میکنی؟
[آن فرد جواب داد]: نمیآید.
رجوی: نگو نمیآید بگو اگر آمد داغانش میکنیم. ]بلند میشود و روی نقشه به دنبال شهرها میگردد.[ کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حدّ توان و اِشل یک ابرقدرت است چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند به طور مثال بغداد تا مرز ایران 180 کیلومتر فاصله دارد و در طول 8 سال جنگ ایران ادعای گرفتن آن را نکرده است و همینطور عراق هم ادعای گرفتن تهران را نکرده است اما ما میخواهیم برویم تهران را بگیریم. (با طنز:) خوب، چه میشه کرد دیگه! بعضی وقتها این طور پیش میاد دیگه! ]دوباره به نقشه اشاره میکند.[ ما به ترتیب به قصرشیرین، سرپل ذهاب، اسلام آباد و بعد کرمانشاه میرویم. بعد از آن همدان، قزوین، تاکستان، کرج، و بالاخره تهران. (کف زدن حضار) ابتدا از محور قصرشیرین که در دست عراق است وارد میشویم و تا سرپل ذهاب میرویم البته از طریق جادة آسفالته. بعد کرند و اسلامآباد را توسط یک لشگر که فرماندة آن احمد واقف است. پس از فتح اسلام آباد یک تیپ در کرند و 2 تیپ در اسلام آباد مستقر میشوند، که در ضمن راه ورودی شهر را نیز تحت کنترل میگیرند. اسم عملیات این محور را به نام «حنیف» نامگذاری کرده ایم. بعد از اسلام آباد به سمت کرمانشاه حرکت میکنیم، که اسم این عملیات «سعید محسن» است و دو لشگر به مسئولیت صالح10 در کرمانشاه عمل میکنند. صالح، آمادهای؟ صالح: بله.
رجوی: مسئولین همه آماده اند؟
صالح: بله.
رجوی: شما قرار شد به کجا بروید؟
صالح: کرمانشاه. تقسیم بندی هم شده است که تیپ ها باید در کدام نقاط متمرکز شوند. تیپ ... به سراغ صداوسیما میرود، تیپ ... به سراغ زندان دیزل آباد میرود و زندانیان را آزاد میکند و آنهایی را که میخواهند مسلح میکند، و تیپ ... سپاه بعثت و قرارگاه نجف را میگیرد و به همین ترتیب جعفر راه ورودی کرمانشاه، تیپ افسانه پادگان نزدیک آن، و تیپ جلیل دروازة خروجی کرمانشاه را به اضافة هوانیروز دارند. البته مردم را میفرستیم که زندانیان دیزل آباد را آزاد کنند. رجوی: اول شهر را بگیرید، بعد زندان را چون تصرف شهر مهمتر است. ما در کرمانشاه اعلام جمهوری دموکراتیک اسلامی میکنیم. این تیپ ها در کرمانشاه مستقر میشوند و 2 تیپ به سنندج و بقیه به سمت همدان حرکت میکنند. نام عملیات محور همدان را به نام «بدیع زادگان» گذاشته ایم. محمود قائمشهر،  آماده ای؟
محمود: بله.
رجوی: میدانی باید به کجا بروید و چه هدف هایی را در شهر در دست بگیرید؟ محمود: بله، همدان.
رجوی: بعد از آنکه به همدان رسیدید و مستقر شدید یکی از تیپ های زیرنظر خودت را برای کمک به تهران بده. وقتی همدان و صداوسیمای آن را گرفتید صدای مجاهد را پخش کنید و به مردم اعلام کنید که ما داریم می آییم. محمود: باشه.
رجوی: رادار همدان باید منهدم شود تا هواپیماها نتوانند درست کار کنند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد.
نادر، از لحاظ پوشش هوایی چطوری؟
نادر: در دست ماست و میتوانیم کنترل کنیم.
رجوی: اگر هواپیمایی بخواهد از نوژه بلند شود چه کار میکنید؟
نادر: میزنیم. اگر چیزی بخواهد پرواز کند کلاّ ً فرودگاه را میزنیم. رجوی: کاملاً مطمئن هستید؟
نادر: بله، میتوانیم.
رجوی: علاوه بر آن ضدّهوایی و موشک سام 7 هم که داریم؟
نادر: بله، داریم.
رجوی: فتح الله، تو میروی قزوین و تاکستان را میگیری. یکی از هدفها علاوه بر مراکز سپاه لشگر 16 قزوین است. پس از خلع سلاح تمام نیروهای نظامی و انتظامی در آنجا مستقر میشوی و وقتی مستقر شدی یکی از تیپ های خود را به کمک تهران بفرست چون در آنجا نیاز هست. پس از آن 2 تیپ راهی تاکستان شده و در آنجا مستقر میشود و پشت سر آن منوچهر15 با یک لشگر راهی کرج میشود و آنجا را تصرف میکند. البته نام عملیات محورهای قزوین و تاکستان را به نام «سردار» نام گذاردهایم. پس از آن 4 لشگر و 2 تیپ تحت نام کلی «سیمرغ» و تحت فرماندهی محمود عطایی راهی تهران میشوند، که مهدی ابریشمچی هم معاون او در این عملیات است. ]محمود عطایی و مهدی ابریشمچی دست یکدیگر را می فشارند.[ ضمناً اگر یادتان باشد در انقلاب ایدئولوژیک گفتم که یک سیمرغ بود که به کوه قاف رسید و آن روز هم گفتم که سیمرغ «مریم» بود. علت اینکه این اسم «سیمرغ» را انتخاب کردم حرف همان روز است. (کف زدن حضار)
مریم: (با اطوار:) چرا این اسم را گذاشتی؟
رجوی: می بخشید که بدون مشورت جنابعالی این اسم را گذاشتم.
در آنجا تیپ لیلا فرودگاه مهرآباد، تیپ ... سلطنت آباد، تیپ فرهاد صداوسیما، تیپ فرشید زندان اوین،16 تیپ ... مراکز سپاه، تیپ ... نخست وزیری، تیپ ... مجلس شورا، تیپ ... ستاد ارتش و تیپ کاظم17 در جماران عمل میکند. (هورا و کف زدن حضار.) هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.
البته این عملیات را دو عامل درجه یک تهدید میکند یکی اینکه از طرف رژیم خمینی از طریق هواپیما مورد حمله و بمباران قرار بگیریم چون روی جاده همه به یک ستون حرکت میکنیم ثانیاً چون صف ماشینها خیلی طولانی است اگر ماشین هایی خراب شوند و یا از دور خارج شوند نباید به خاطر آن همة ستون متوقف شوند و بایستی آن را به سرعت از دور خارج کرد و از ماشین زاپاس استفاده کرد و یا کلاّ ً آن را از دور خارج کرد و معطل آن نشد. در ضمن هیچ ماشینی حق سبقت گرفتن از جلویی را ندارد و همینطور حق عقب افتادن را هم ندارد. هرجا که رسیدید سر راه جاده ها را باز کنید. تیپ های مأمور در شهر مأمور تأمین جادههای آن شهر میباشند و هر تیپ با رسیدن به آن شهر وارد آن شده و بقیة ستون بلافاصله به حرکت خود ادامه میدهند. ضمناً اگر اسیر شدید راجع به خط سیر عملیات که از کدام جاده و از کدام شهرهاست، چیزی نگویید و بگویید که عملیات قرار بود تا همینجا باشد. (رو به محمود قائمشهر :) محمود، خوب فهمیدی که باید به کجا بروی؟ یکدفعه به قائمشهر نروی! تو اول به همدان برو، کار و مسئولیت خودت را انجام بده، بعداً که به تهران آمدی مازندران را به تو میدهم. (رو به قاسم:) حیف که مردم اصفهان بی بخارند و الاّ یک تیپ را هم به تو میدادم که به اصفهان بروی. ]محمود عطایی فرماندة محور تهران را صدا میکند و او پای میکروفون میآید از او پرسید:[ وضعیت چطور است؟ عطایی: خوب است. با نیروی هوایی و هوانیروز عراق هماهنگ شده است. ماشینها آماده است، مهمات بارگیری شده، و تیپ ها تا حدودی توجیه شده اند و تا رسیدن به شهرها بهداری هم آمادگی لازم را دارد و هیچگونه نگرانی وجود ندارد. در لابه لای ستون تعمیرکار سیّار و فیلمبردار سیّار هم در حال حرکت هستند.
رجوی: در این عملیات مردم به حمایت از ما بر میخیزند. کسانی که حاضرند با ما بیایند را از پادگانها و مراکز سپاه مسلح کنید و هرچه خواستند تا تهران بیایند آنها را با خودتان ببرید. در این عملیات نیروهای زیادی به ما کمک خواهند کرد. از طرفی درب زندانها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما خواهند آمد. نیروهای زندان بالقوّه با ما هستند. البته هرجا رفتید اگر مردم آنجا تسلیم شدند که کاری با آنها ندارید و اگر جنگیدند با آنها بجنگید، و هرجا رسیدید از مردم کمک بگیرید و کارها را به خود مردم بدهید و از این نترسید که مردم اسلحه دار میشوند و چه خواهد شد. محمود، وقتی که تهران را گرفتی در خیابان طالقانی به ساختمان بنیاد علوی میروی. در طبقة پنجم آنجا اتاقی است که روزی اتاق من و اشرف و موسی بوده است. سلام من را به ساکنین آنجا میرسانی و اگر مردم آنجا بودند جای دیگری را به آنها بده چون ما را بعد از انقلاب به زور از آنجا بیرون کردند. آن اتاق را برای من نگهدار تا وقتی که به تهران آمدم در آنجا مستقر شوم. [رو به فرید:] خوب، فرید، شما چه کار میکنید؟ در اولین روزی که نیروها به مقصد رسیدند شما باید 24 ساعته برنامه داشته باشید و مسئله را به گوش همة ملت ایران برسانید. کار و بارتان جفت و جور هست؟ برنامهتان تنظیم شده است؟ فرید: ما 24 ساعته برنامه خواهیم داشت.
رجوی: برای ثبت در تاریخ میخواهم هر کس با این طرح موافق است دست بلند کند. [همه دستها را بلند کردند. رجوی تکتک به همه نگاه کرد. رو به فیلمبردارها و انتظامات:] شما چرا دستتان را بلند نمیکنید؟ [آنها هم دستشان را بلند کردند. رو به حضار:] آیا ما دیوانه نیستیم که میخواهیم چنین کاری بکنیم؟ آیا به نظر شما چنین کاری شدنی است و آیا احمقانه نیست؟ اگر کسی مخالفتی دارد بیاید و صحبت کند و کسی هم حق ندارد با او مخالفت کند.
رجوی نشست و یک سیگار روشن کرد. در همین حین زنی از میان جمعیت بلند شد و دست خود را بلند کرد. همة حضار با تعجب به او نگاه میکردند.
رجوی: پشت میکروفون بیا و حرفهای خودت را بگو.
زن: من مخالف نیستم، اما اینکه میگویید مردم با ما هستند فکر نمیکنم چنین باشد. من و شوهرم چند شب قبل از خارج آمدهایم و خود من 4 ماه است که از ایران آمدهام.21 مردمی که من دیدهام با آنچه که شما میگویید تفاوت دارند. فکر نمیکنم آنها به ما کمک کنند. هیچگونه جوّ سیاسی نظیر آنچه شما به آن اشاره میکنید در ایران به وجود نیامده است، چون خیلیها در ایران هستند که حتی رادیو مجاهد را گوش نمیدهند و از مجاهدین هم به کلی بیخبرند. شما چطور انتظار دارید با اختناق شدیدی که وجود دارد چنین کسانی در تهران بلند شوند و از ما حمایت کنند؟
رجوی: درست میگویی و درست صحبت کردی ولی من الآن تو را قانع میکنم. این نظر تو به 4 ماه پیش برمیگردد و الآن ایران خیلی فرق کرده است. از آن گذشته تا ما شهری را آزاد نکنیم مردم با ما نخواهند شد. ما روی نیروی خودمان حساب میکنیم. مردم در وهلة اول نخواهند آمد و حتی ممکن است از ما بترسند و همانطور که گفتی بروند و درهایشان را ببندند ولی وقتی که رفتیم و در کرمانشاه مستقر شدیم و مردم دیدند که تعادل قوا به سمت ما می چرخد22 یک قدم بیرون میگذارند و ما در شهر میگردیم و اعلام میکنیم که هستیم و آن وقت مردم جرئت میکنند درها را باز کنند و بعد جلو آمده از ما حمایت میکنند و ما هم کارها را به دست مردم میدهیم، ولی در ابتدا آنچه تو گفتی درست است. در آن موقع که شما در ایران بودید چقدر از مردم مخالف خمینی بودند؟
زن: 90 درصد.
رجوی: این 90 درصد اگر بفهمند که مجاهدین به شهرشان آمده اند حتماً از آنها حمایت میکنند و مردم وقتی که دیدند سپاه و کمیته دیگر نیست حتماً نمی ترسند و وقتی که اسلحه گرفتند خودشان همهکاره میشوند و شما فقط آنها را راهنمایی میکنید. البته اگر در این عملیات شکست هم بخوریم تأثیرش آنقدر هست که باعث برپایی قیام توسط مردم شود، چون رژیم وضعیتی ندارد که تا عید دوام بیاورد. ولی ما در وضعیتی مثل 30 خرداد قرار داریم و باید به این کار تن بدهیم. البته برای من تصمیم گیری در این مورد مشکل بود چون بهترین نیروها و نفراتی را که در سالهای زندان با هم بودیم به داخل صحنه میفرستیم. ما در این عملیات میخواهیم تمام سازمان و تمام ارتش آزادیبخش را به میدان جنگ ببریم. این، خودش ریسک بالایی دارد، چون جنگ دو وجه دارد یا شکست یا پیروزی. در صورتی که شکست باشد موجودیت سازمان به خطر میافتد. ]یک نفر از ته سالن: خون اشرف میجوشد، مسعود میخروشد.[ ما در قدیم 3 یا 4 نفر را در ایران داشتیم که آن عملیاتها را میکردند که سپاه و کمیته ها هیچ کاری نمیتوانستند بکنند. این ساسان23 کجاست؟ (رو به ساسان:) شما در سال 60 در عملیات های تهران چه کار میکردید؟
ساسان: بالطّبع با این نیرویی که داریم میرویم و حتماً برایمان موفقیت آمیز خواهد بود زیرا در سال 60 و 61 در تهران فقط 8 تا 10 تیم نظامی در سراسر تهران داشتیم که نیروهای کمیته و پاسداران از دست ما در امان نبودند. مثلاً یک تیم 3 نفرة ما این طرف میدان مصدق میایستاد، یک تیم آن طرف و سراسر مسیر را به راحتی میبستند و نیروهای پاسدار و کمیته هم کاری نمیتوانستند بکنند و از ما میخوردند.
مریم: (رو به زن:) شما خیالتان راحت باشد. همه چیز آماده است و طرحها دقیق میباشد. شما ناراحت نباشید. ما نباید مردم را زیاد هم دست کم بگیریم چراکه در میان خود ما هم عدة زیادی از اسرا وجود دارند که به ما پیوسته اند و این نشان دهندة حمایت زیادی است که در شهرها از ما خواهد شد. اسرا دستشان را بلند کنند! ]حدود 400 ـ 500 نفر دست بلند میکنند.[ ما در 30 خرداد از روی استیصال و ضعف با رژیم برخورد کردیم ولی امروز از موضع قدرت با او برخورد خواهیم کرد. البته دلیل اینکه ما میخواهیم این قدر زود دست به این عملیات بزنیم این است که رژیم در حال حاضر هم دچار بحران نیرویی شده و هم روحیة نیروهایش به دلیل شکستهای پیاپی ضعیف شده است. برای همین هم میخواهد صلح صوری کند تا وقت پیدا کند و بسیج نیرو کند. به همین دلیل ما باید تا دیر نشده از این فرصت استفاده کنیم و این عملیات را انجام دهیم ولی قبلاً بین هر عملیات یکی دو ماه برای کارهای مقدماتی، از جمله شناسایی و آماده کردن خودروها و دیگر وسایل و مانور وقت لازم داشتیم، که در حال حاضر موفق شدیم همة کارها را در عرض همین مدت کوتاه بعد از عملیات چلچراغ انجام دهیم که کار بسیار شاقّی بود ولی با روحیة بالای افراد ما و عنصر مجاهد بودن که در همه بوده است این کار در این مدت کوتاه عملی شد و خیلیها در این مدت کوتاه، آموزش های پیچیدهای نظیر کار با تانک را هم یاد گرفتند و آمادة عملیات شدند. عدهای هم راجع به وضعیت بچه های کوچک سؤال کردند که ما بچهها را بعد از آنکه تهران فتح شد سوار اتوبوس میکنیم و به تهران میآوریم. رجوی: از هر کس میپرسم بلند شود و جواب بدهد. طاهره، چه کار کردی؟ کارها روبهراه است؟ دیگر فشنگ کم نمی آورید؟ کنسرو و آب میوه به اندازة کافی داریم؟
طاهره: نه، این دفعه خیلی زیاد داریم و تقسیمات وسایل هم انجام شده است. مهمات به اندازة کافی و حتی بیشتر از آنچه مورد نیاز است برداشتهاند. هزار تفنگ اضافی رسیده است و تانکها و خودروها هم اکثراً رسیده و بقیه هم تا فردا ظهر میرسد. کنسرو هم به تعداد کافی تهیه شده که حتی ممکن است زیاد هم بیاید. رجوی: محمود، وضعیت به لحاظ امکانات چطور است؟ کم و کسری ندارید؟ همة خودروهای موردنیاز رسیده است؟ محمود: بله، فقط مقدار کمی مانده، که تا فردا ظهر تمام میشود. رجوی: فاطمه، وضعیت درمانی به لحاظ دارو و پزشک و آمبولانس همه آماده هستند یا نه؟ فاطمه: بله، آماده است.
رجوی: قرار بود برای حمل مجروحین هلیکوپتر بگیرید و داشته باشید. گرفته اید؟ فاطمه: مسئلة آن هم تا فردا حل خواهد شد.
رجوی: دکتر حمید را هم ببرید. کاظم هم آمده است. مسئلة درمانی اینجا مسئولیتش با کاظم باشد که در این زمینه چیزی کم نیاورید.
ما در این راه عاشوراگونه میرویم اما این بار با زمانی که در 30 خرداد 60 شروع کردیم فرق میکند، چون در آن موقع چشم انداز پیروزی نداشتیم و عاشوراگونه شروع کردیم ولی این بار چشم انداز پیروزی داریم که خیلی ملموس است. البته همة افراد باید بدانند که میخواهند چه کار کنند. ما کاری میخواهیم بکنیم که همة دنیا تعجب کنند و یکدفعه بفهمند که ما در تهران هستیم و خمینی دیگر وجود ندارد.
مریم: درست است که ما به خاطر وظیفه ای که داریم عاشوراگونه وارد میشویم ولی در اینکه ما حتماً پیروز میشویم هیچ شکی نداریم. الآن جبهه ها خالی شده و وقتی که از جبهه آن طرفتر برویم کسی نیست که جلو ما را بگیرد و ما آن قدر میخواهیم با سرعت پیش برویم که هر کس که مجروح شد باید خودش مسئله اش را حل کند که باعث کندی ستون نشود. رجوی: اگر کس دیگری حرفی دارد باید بگذارد در میدان آزادی تهران بگوید و جمعبندی عملیات هم در همانجا خواهد شد. طی چند روزی که ما در اردوگاه قدم زدهایم شاهد بودهایم که بچهها چقدر کار کردهاند. دیدم جیپی را نفربر کردهاند و تویوتایی را زرهی کردهاند، که اینها همه نشاندهندة آمادگی ماست [با خنده:] روی جیپهای رزمی آرم ایران را زدهاند که ما خیلی خوشحال هستیم که کشورمان سازنده شده است.29 [رو به یکی از فرماندهان:] کمرشکنها را خالی کردهایم؟ تانکهای 6 چرخ آماده اند؟
فرمانده: بله.
رجوی: تانکهای 6 چرخ سرعتشان زیاد است و هر سه تا از آنها که وارد یک شهر شود همان رژه اش جو وحشت را حاکم میکند. ما برای همین از این تانکها استفاده میکنیم.
مریم: در پایان مطلبی بود که میخواستم بگویم و آن اینکه از فرماندهان تیپ ها میخواهم که بعد از نشست ساعتی به شما فرصت بدهند تا بچه ها همدیگر را ببینند و از هم خداحافظی کنند. در اینجا نشست تمام شد و همه دست زدند و شعار دادند و نهایتاً سرودی پخش شد و افراد شروع به بیرون رفتن از سالن کردند. ساعت 30/2 بود که سخنرانی پایان پذیرفت و افراد تا 30/3 بعد از نیمه شب از یکدیگر خداحافظی میکردند. در روزهای شنبه و یکشنبه کارها جنبة آماده سازی داشت و اسرایی که قرار بود در عملیات شرکت کنند سازماندهی شدند و طی یک نشست در روز شنبه فرماندة گردان ها، سرگروه ها و فرماندهان دسته در رابطه با آرایش ستون و مکانیزم عملیات توجیه شدند. در این نشستها به افراد گفته می شد که تا باختران درگیری نخواهیم داشت و ستون تحت هیچ شرایطی نباید توقف داشته باشد. در روز یکشنبه قرار شد کلیة قسمتها حدّاکثر تا ساعت 14 همة کارها را انجام داده و استراحت کنند، که غالب آنها موفق نشدند و بعضاً تا نیمه شب کار آماده سازی ادامه داشت. تانکها نیز از چندین روز قبل تحویل تیپ ها شده بود. مادرها قرار شد در روز یکشنبه فرزندانشان را ببینند و خداحافظی کنند. طی همین 2 روز افراد پایگاه بدیع به مرور آزاد شده و به قرارگاه اشرف رفته و در سازمان تیپ ها قرار میگرفتند. همچنین در روز یکشنبه کلیة تیپ ها در قرارگاه اشرف مانور داشتند. در این مانور آرایش ستون تمرین داده میشد و بعدازظهر همین روز بعضی از تیپ ها که توانسته بودند نشست توجیهی را در روز شنبه بگذرانند در جلسة توجیهی شرکت کردند. در این نشست ها به افراد گفته میشد روی جاده حرکت کنند و سرعت 70 کیلومتر در ساعت در پیشروی الزامی است و از هر طرف که به شما شلیک شد به همان سمت شلیک کنید. در همین نشست ها برگه هایی جهت پر کردن به افراد داده میشد که برگ شناسایی محسوب میشد.
همة ماشینها شماره گذاری شده و تیپ ها کدبندی و نامگذاری شده و به همه ابلاغ شده بود که مدارک عراقی را بگذارند و مقداری پول ایرانی بین افراد تقسیم شده بود و با برنامه و امکانات و سازماندهی، در انتظار دوشنبه و شروع عملیات بودند. تحلیل سازمان که موجب تصمیم گیری آن در آن مقطع بود به شرح زیر است:
 
1ـ با پذیرش قطعنامة 598 چشمانداز آیندة نظامی سازمان در جدار مرز مبهم خواهد بود و رجوی در پیشبرد خطّ فعلی با مشکل روبه رو خواهد شد. (بن بست در عملیات نظامی)
2ـ ظاهراً عراق به سازمان فشار می آورده است و از قول افراد رده بالای سازمان نقل می شده است که: «صاحبخانه (عراق) به ما فشار می آورد» یا به عبارت دیگر: «صاحبخانه ما را جواب کرده است.»
3ـ براساس تحلیل سازمان، جمهوری اسلامی از دو عامل ثبات و پایداری، یعنی «جنگ» و «اختناق داخلی» برخوردار است، که با پذیرش قطعنامة 598 خودبه خود عامل جنگ را از دست داده و صرفاً اختناق باقی مانده است. در پی این برداشت، سازمان به این استدلال رسیده بود که: «اولاً جمهوری اسلامی از حیث نظامی در حدّاقل توان خویش و از حیث روحیه و توان عملیاتی و تدافعی بسیار ضعیف است، ثانیاً از حیث کمک های مردم حدّاکثر نارضایتی وجود دارد و نظام در مقابل سؤال مردم بی پاسخ مانده است.
نیروهای متشکلة حاضر در عملیات «فروغ» به سه گروه عمده در سازمان تقسیم میشوند:

1ـ نیروهایی که از قبل در مجموعة ارتش آزادیبخش متشکل بودند و در عملیات های مختلف شرکت داشتند و تجربیات خوبی از آن عملیات ها کسب کرده بودند. اینها از توانایی خوبی برخوردار بوده، آموزش دیده، و از تابعیت تشکیلاتی و توانایی برخوردار بودند، تا آخرین لحظه می جنگیدند و هنگامی که مهمّاتشان تمام میشد با نارنجک خودکشی میکردند و حاضر به تسلیم نبودند.
2ـ نیروهایی که بنا به ضرورت طیّ یک فراخوان عمومی از اعضا و هواداران سازمان در کشورهای مختلف، بخصوص اروپا بسیج شده و به عراق روانه شده بودند. این دسته از نیروها با توجه به مدت محدود آموزش نظامی از کیفیت پایینی در عملیات برخوردار بودند. این تیپ ها روحیة جنگی نداشتند، آموزش دیده نبودند و حتی لوازم آرایش خود را به همراه آورده بوده اند و با اقوامشان در ایران قرار ملاقات گذاشته بودند. تعدادی نیز مدارک تحصیلی خود را آورده بودند تا پس از فتح ایران، سهمی در قدرت بگیرند! به عبارت دیگر این گروه جهت سیاهی لشگر فراخوانی شده بودند.
3ـ اسرایی که در عملیاتهای قبلی به اسارت سازمان درآمده بودند و با اقدامات توجیهی سازمان به آن جذب شده بودند و پس از آموزشهای لازم در تیپها سازماندهی شده بودند. این عده حدود 800 نفر برآورد شده اند که با وعدة آزادی آمده بودند و انگیزة بسیار پایینی داشتند و توانایی نظامی مطلوبی نیز نداشتند و طبعاً در عملیات تلفات زیادی داشتند. البته عدة کثیری از آنان از ابتدای درگیری های اسلام آباد فرار کرده از کوهستانهای مجاور خود را به استانهای دیگر رسانده بودند.32 قابل توجه است که عمدتاً فرماندهان عملیاتی سازمان در عملیات «فروغ» از رده های بالای تشکیلاتی بوده اند که نظامی نبوده اند و بعضاً اصول اولیة فرماندهی یک عملیات نظامی را نمی دانستند. کلیة نیروهای سازمان، اعم از کادر و عضو و هوادار، به استثنای تعدادی که هدایت و پشتیبانی را به عهده داشتند، که در این عملیات شرکت کردند، مجموعاً در حدود 4500 تا 5000 نفر برآورد شده اند، که در حدود 25 درصد از آنان را زنان و دختران تشکیل میدادند.
ستاد کل، تحت فرماندهی مسعود و مریم رجوی و مرکب از 4 نفر ستادی و 5 فرمانده محور به شرح زیر بود:
 الف ـ ستادها
1 ـ ستاد تبلیغات، به فرماندهی محمدعلی جابرزاده
2 ـ ستاد سیاسی، به فرماندهی محمد سیّدالمحدّثین
3 ـ دفتر فرماندهی: به مسئولیت شهرزاد حاج سید جوادی
4 ـ تدارکات کلی، به مسئولیت ثریا شهری
ب ـ محورها
1ـ محور کرند و اسلامآباد غرب، به فرماندهی مهدی براعی
2ـ محور باختران، به فرماندهی ابراهیم ذاکری
3ـ محور همدان، به فرماندهی محمود مهدوی
4ـ محور قزوین، به فرماندهی مهدی افتخاری
5ـ محور تهران، به فرماندهی محمود عطایی وبه معاونت مهدی ابریشمچی ستاد نظامی تحت فرماندهی مستقیم رجوی، مرکب از 7 فرماندة ستاد نظامی و 25 فرماندة تیپ رزمی به شرح زیر بوده است:
1ـ اردوگاه اسرا، به مسئولیت صادق سادات دربندی
2ـ هوانیروز، به مسئولیت حسن نظامالملکی
3ـ ترابری، به مسئولیت محمود قجرعضدانلو
4ـ دفتر ستاد نظامی، به مسئولیت سهیلا صادق
5ـ تسلیحات، به مسئولیت یوسف
6ـ امداد، به مسئولیت افسانة زهری
7ـ مخابرات، به مسئولیت حشمت
به اضافة 25 فرماندة تیپ، که علاوه بر آنان، 4 نفر در ردة فرماندة تیپ در محور تهران سازماندهی شده بودند. هر تیپ شامل 160 تا 180 نیرو مرکب از دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات، یک گردان ارکان، یک گروهان پشتبیانی رزمی و یک دفتر بوده است. هر گردان پیاده شامل 5 نفر که در 5 دستة 10 نفره سازماندهی شده بودند، میشد.35 تجهیزات هر تیپ عبارت بود از 4 تانک، 6 دستگاه هینو حامل تیربار سبک، 4 دستگاه جیب حامل تیربار، 2 دستگاه جیپ حامل دوشکا، 2 دستگاه جیپ حامل توپ 106، 2 دستگاه جیپ حامل تیربار دولول، یک دستگاه ایفا حامل ضدهوایی چهارلول، یک دستگاه ماشین دو پداله و یک دستگاه وانت دوکابینه حامل تیربار با یک دستگاه جیپ، 2 دستگاه لندکروز، یک دستگاه وانت دو کابینه برای فرماندهی، 4 دستگاه ایفا حامل نیرو، یک دستگاه کامیون، 2 تانکر سوخت و یک دستگاه آمبولانس. ضمناً در هر تیپ دو گروه فیلمبردار جهت ثبت کلیة وقایع سازماندهی شده بود.
پس از فراهم آمدن مقدمات، ستون ارتش آزادیبخش متشکل از 25 تیپ رزمی، رأس ساعت 6 صبح روز دوشنبه 3/5/67 پس از اجرای مراسم صبحگاهی از قرارگاه خود در عمق خاک عراق به حرکت درآمده و پس از طیّ مسیر تعیین شده در ساعت 4 بعدازظهر از مرز خسروی عبور کرده و طبق پیش بینی، ستون ساعت 5 بعدازظهر از قصرشیرین و 6 بعدازظهر از سرپل ذهاب عبور کردند. از این پس وظیفة فرماندهی محورها و تیپ های تحت امر به قرار زیر آغاز شد:
1ـ محور اول به فرماندهی مهدی براعی، 3 تیپ تحت امر، وظیفة تصرف شهرهای کرند (تا ساعت 8 شب) و اسلام آباد (تا ساعت 10 شب) را به عهده داشته است.
2ـ محور دوم به فرماندهی ابراهیم ذاکری با 5 تیپ تحت امر، وظیفة تصرف کرمانشاه را تا ساعت 12 شب به عهده داشته است. در کرمانشاه قرار بوده است مراکز مهمی چون صدا و سیما، هوانیروز، مراکز قرارگاههای سپاه و... به تصرف درآید و تعدادی از تیپها مستقر و بقیه جهت کمک، محورهای بعدی را همراهی کنند. به منظور پاکسازی کرمانشاه یک ساعت توقف تا ساعت 1 بامداد در نظر گرفته شد.
3ـ محور سوم به فرماندهی محمود مهدوی با 2 تیپ تحت امر، وظیفة تصرف همدان را تا ساعت 30/7 صبح روز سه شنبه 4/5/67 به عهده داشته است. تصرف پایگاه هوایی نوژه نیز به عهدة این محور بوده است. یکی از تیپ ها در همدان مستقر و تیپ دوم ستون را همراهی میکرده است. تصرف همدان و پایگاه نوژه تا 30/9 صبح به طول می انجامیده است. 4ـ محور چهارم به فرماندهی مهدی افتخاری با 2 تیپ تحت امر، وظیفة تسخیر و پاکسازی قزوین را به عهده داشته است. یک تیپ جهت نگهداری در قزوین مستقر و تیپ دیگر ستون را همراه میکرده است. 5ـ محور پنجم به فرماندهی محمود عطایی، که ریاست ستاد فرماندهی کل را نیز بر عهده داشت، و با معاونت مهدی ابریشمچی با 13 تیپ تحت امر، مسئولیت اجرای مرحلة نهایی عملیات یعنی تصرف تهران را داشته است. مراکز حساس تهران از قبل شناسایی و بین یگانهای رزمی تقسیم مسئولیت شده بود. زمان پیش بینی شده برای عملیات در تهران 4 بعدازظهر روز سه شنبه 4/5/67 در نظر گرفته شده بود. نیروهای این محور از جمله زبده ترین نیروهای سازمان بودند.
سازمان در مورخ 3/5/67 ساعت 3 بعدازظهر عملیات خود را موسوم به «فروغ جاویدان» آغاز کرد. در لحظة حرکت تیپها رهبری سازمان برای بدرقه در محل حاضر شده و اظهارات مختصری برای نیروها ایراد کرد. عراق پیشاپیش حملات گستردهای را در جبهة غرب و جنوب آغاز کرده بود و یک عملیات هوایی برای ایجاد جوّ رعب و وحشت علیه مردم غرب کشور انجام داد. تقریباً همزمان با شروع عملیات «فروغ جاویدان» ارتش عراق با حجم وسیعی اقدام به حملة گستردهای در منطقة جنوب، با تظاهر به قصد تصرف خرمشهر انجام داد، که هدف آن در حقیقت زمینگیر کردن قویترین لشگرها و تیپهای رزمی جمهوری اسلامی بود. برای تکمیل شدن رفع موانع، نیروی هوایی عراق روزهای قبل از آغاز عملیات سازمان، به دفعات مناطق تجمع نیرو در اطراف کرند و اسلام آباد را نیز بمباران کرد.38 نیروهای سازمان پس از شروع عملیات در ساعت 4 بعدازظهر از مرزهای بینالمللی عبور کرده وارد خاک جمهوری اسلامی شدند. از آنجا که رژیم عراق تجاوز خود را تا شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب گسترش داده بود، نیروهای سازمان بدون درگیری و عبور از خط وارد شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب شده و پس از عبور از کرند به سمت اسلام آباد پیشروی کردند و حدود ساعت 30/9 شب به اسلامآباد رسیدند و شهر را تصرف کردند.
در این شرایط عراق با توپ گردنة پاطاق را میزد. از طرفی هواپیماهای عراقی منطقة شمال گردنه موسوم به «ریجاب» و چند روستای پرجمعیت آن حوالی را بمباران شیمیایی نمود، که عدة زیادی کشته و مصدوم بر جای گذاشت. هواپیماهای عراق اقدام به پخش حجم زیادی اعلامیه بر فراز شهرهای مرزی، از جمله کرند غرب نمودند مبنی بر اینکه عراق در حال انجام عملیات گسترده است و از نیروهای نظامی خواسته شده بود که با در دست داشتن آن اطلاعیه خود را تسلیم نمایند و نیز از مردم منطقه تقاضای ترک منطقه شده بود. در واقع سازمان تا بالای گردنة پاطاق هیچ نیروی بازدارندهای جلو روی خود نداشت و تا زمانی که بلندگوی سازمان در اسلام آباد غرب اعلام ننمود کسی باور نمیکرد که سازمان دست به چنین عملیاتی زده است و همه گمان میکردند نیروهای عراق عاملان این عملیات اند.
منافقین در قالب تیپهای 200 نفره، با تانکهای برزیلی بسیار پیشرفته با 80 آمبولانس و صدها خودروی سبک، دو کامیون اسلحه، آزمایشگاه و بیمارستان های صحرایی و به طور کلی بسیار مجهز وارد ایران شده بودند. آنان در سر راه خود بسیاری از مردم بیدفاع را به شهادت رساندند. در شهر اسلامآباد اوج این فجایع رخ داد. منافقین در بیمارستان اسلام آباد تمام نیروهای پاسدار و بسیجی که در بیمارستان بستری بودند را سربریدند و 13 نفر از بچه های جهاد سازندگی را هم تیرباران و اعدام کردند. منافقین بعد از اسلام آباد راهی کرمانشاه شده بودند که در 30 کیلومتری کرمانشاه در گردنه چارزبر که بعدها به تنگه مرصاد معروف شد با مقاومت رزمندگان مواجه شده و متوقف شدند. شهید صیاد شیرازی آن موقع فرماندهی هوانیروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشینهای آنها، موقتاً آنها را متوقف کرد و ستونهای آنها را به آتش کشید. در درگیری تنگه مرصاد منافقین با دادن 1500 کشته زمینگیر شدند و از همان جا تصمیم به فرار گرفتند. مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند تعقیب منافقین بود. آنان با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنه های مختلف، مقاومت جدی از خود نشان میدادند تا سایر نیروها موفق به فرار به خاک عراق شوند. این جنگ و گریز تا پل ماهی در نزدیکی سرپل ذهاب ادامه یافت ولی منافقین با انفجار پل ماهی مانع ادامه تعقیب شان شدند.
هواپیماهای عراقی هم در این موقع عملاً وارد کار شدند و با بمباران وسیع رزمندگان، تعداد زیادی از نیروهای ما را به شهادت رساندند.
در ساعت 30/11 شب یکی از تیپ های باختران راه را اشتباه رفته همین امر باعث شده بود که ترافیک سنگینی در شهر  اسلام آباد و در خارج شهر به وجود بیاید. همچنین به علت فرار وسیع مردم از شهر ستون سازمان کاملاً متوقف شد. پس از خروج ستون نیروهای سازمان از اسلامآباد پس از یکی دو درگیری کوچک، در ساعت 2 نیمه شب 4/5/67 در منطقة حسن آباد، یکی از تیپهای سازمان گرفتار درگیری سنگینی شد و با اینکه اولین تیپ گردنة حسن آباد را پشت سر می گذارد اما بعد از آن هم درگیر نبرد سنگینی در منطقه میشود. 2
پس از کمک رسانی گردان های متعدد از تیپ های مختلف به نیروهای درگیر، در نزدیکی های صبح مجدداً ستون سازمان به حرکت درآمد اما باز در گردنة چهار زبر، درگیر شد و دنبالة ستون متوقف گردید. بر اثر نبرد سنگین در چهارزبر مرتباً تعداد زخمی ها زیاد شد و تعداد لاشه های کامیونها و کشته ها و... افزایش پیدا کرد و تعدادی از فرماندهان گردان درگیر هم کشته شدند. در این وقت حملة دیگری از سوی سه راهی ملاوی به نیروهای سازمان صورت گرفت. در این میان اسرای حاضر در عملیات غالباً فرار کردند و بینظمی شدیدی بر نیروهای سازمان حاکم شد.
بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلام آباد، یگانهای سپاه پیشروی را به سوی کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر در ساعت سه نیمه شب، 3 فروند هلیکوپتر ترابری در کرند به زمین نشستند و تعدادی از کادرهای منافقین و رهبری سازمان برابر اطلاعات موجود رجوی و همسرش طی مدت اشغال، در شهر کرند به سر میبردند. را از شهر خارج کردند. از ساعت 7 حملات هواپیماها و سپس حملات هوانیروز باختران بر روی ستون سازمان شروع شد. همین امر موجب شد که نفرات، که پیش از آن در ماشینهای خودشان بودند، از ماشینها خارج شده و در اطراف جاده لای شیارها و پناهگاههای طبیعی، کنار جاده، و زیر پل ها سنگر بگیرند و ستون کاملاً متوقف شود. در ضمن، همزمان، در اطراف کارخانة قند درگیری سنگینی درگرفت. در هر سه جبهة درگیری، نیروهای جمهوری اسلامی برفراز ارتفاعات، بر نیروهای سازمان اشراف کامل داشتند و ضمناً با حملات هوایی نیروهای سازمان را به شدت سرکوب کردند. در این میان تعدادی از نیروهای ارتش آزادیبخش ناگزیر از فرار و عقب نشینی شدند. این در حالی بود که تعدادی از بیسیم های آنها از کار افتاده بود و آمبولانسها مرتباً زخمیهای سازمان را به عقب بر میگرداندند. ظهر روز سه شنبه 4/5/67، توسط نیروهای جمهوری اسلامی، جبهة دیگری از پشت پادگان الله اکبر، به قصد قطع ارتباط میان نیروهای ارتش آزادیبخش در اسلام آباد و کرند، باز شد که حملات و سرکوبی نیروهای سازمان تا نیمه های شب ادامه داشت.
صبح روز چهارشنبه 5/5/67 نیروهای جمهوری اسلامی از دو جبهه، از طرف پادگان الله اکبر و از منطقة جنوب اسلام آباد، به سمت اسلام آباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلاّ ً زیر فشار قرار دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعات آغازین روز چهارشنبه نیروهای ارتش آزادیبخش با امیدواری به پیشروی به سمت باختران، برای گرفتن تنگة چهارزبر به آن منطقه هجوم آوردند که تلاششان ناکام ماند.
جریان حمله به این ترتیب بود که افراد سازمان تا صبح چهارشنبه در لابه لای شیارهای کوهستان به طور مستتر استراحت میکردند، تا اینکه در اولین ساعات بامداد هلیکوپترهای عراقی جهت باز کردن تنگه به کمک ارتش آزادیبخش آمدند و با آمدن آنها دستور تهاجم و حرکت به نیروهای سازمان داده شد. درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات ارتش آزادیبخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبه رو میشدند که در حال فرار بودند و علت عقب نشینی را هم توضیح نمیدادند. نیروهای تازه وارد نیز با رفتن به صحنة درگیری و حرکت به سمت عقب متوقف شدند.
حملات هوایی مکرر و هجوم هلیکوپتر و کاتیوشا به منطقه، از سوی جمهوری اسلامی، امکان سازماندهی را از آنان گرفت و نیروهای سازمان به تعجیل در ماشینهای انباشته از نفرات، در حالی که بعضی افراد به جاهای مختلف ماشین آویزان بودند عقب نشینی میکردند.
غروب روز چهارشنبه درگیری تنگة چهارزبر با عقب نشینی نیروهای ارتش آزادیبخش به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقب نشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه شب در ساعت 7 بعدازظهر شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی حتی فرصت عقب نشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز پنجشنبه 6/5/67 نیروهای در حال فرار آنها، در حوالی اسلام آباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند. مجروحین یا خود را می کشتند یا امیدوارِ بازگشت نیروهای تازه نفس می ماندند. تعداد زیادی از افراد نیز در کوه و دشت و روستاهای اطراف پراکنده شدند و آخرین خودروهای سازمان با حدّاکثر ظرفیت و در حالی که افرادی به اطراف آن آویزان بودند به داخل خاک عراق بازگشتند.
یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در تشریح عملیات میگوید:

11 روز قبل از حمله منافقین به داخل کشور، باخبر شدیم که تغییرات جدیدی در آرایش ناوگانهای مستقر در خلیج فارس و دریای عمان به وجود آمده است. به طور مثال ناو هواپیمابر وینسنس به طرف دهانة تنگه هرمز آمده بود و ناوهای انگلیسی حرکات مشکوکی را انجام میدادند. در همین موقع 53 نفر از نمایندگان کنگرة آمریکا (به نقل از رادیو منافق) طی نامهای از وزارت امورخارجه خواسته بودند که دولت ریگان در جهت تقویت سازمان منافقین به عنوان آلترناتیو آینده حکومت ایران برنامه ریزی بکند. دو روز بعد از این قضایا یعنی 9 روز قبل از حمله آنها و درست بعد از قبول قطعنامه 598 از طرف ایران اسلامی، عراق در دو جبهة غرب و جنوب دست به تحرکات وسیعی زد. در جنوب خود را تا جادة خرمشهر ـ اهواز رساند و به طرف جادة اهواز حرکت کرد و قصد داشت خرمشهر را دور بزند و در غرب از محور ازگله ـ قصر شیرین ـ سر پل ذهاب ـ گیلانغرب ـ سومار ـ نفت شهر و میمک به عمق 30 کیلومتر به داخل کشور تعرض کرد. به لطف خداوند، در جنوب بچه ها با آمادگی که داشتند و همچنین با حضور وسیع و به موقع مردم ضربه مهلکی را به دشمن وارد آوردند و او را تا مرزهای بین المللی عقب راندند. اما درغرب دشمن تجاوزش را گسترش میداد. در این مدت سعی کرد که از محور سومار خودش را به سه راهی استراتژیک اسلام آباد ـ ایلام ـ ایوان غرب و همچنین در منطقه گیلانغرب هم میخواست خودش را به سه راهی دیگری برساند. اما خوشبختانه همانطور که از رادیو شنیدید مردم ایوان دلاورانه مقاومت کرده و تعدادی از تانکهایشان را منهدم کردند و سه دستگاه از آنها را هم به غنیمت گرفتند و تعدادی هم اسیر گرفتند. و دشمن بعثی ناچار شد که 11 کیلومتر از آن سه راهی مهّم عقب نشینی کند. رزمندگان یکی از تیپ ها نیز 11 تانک دشمن را منهدم کردند و دشمن به ناچار عقب نشینی کرد. قرار بود وقتی منافقین به تهران رسیدند، با پخش یک اعلامیه شدیداللحن از کشورهای دیگر درخواست حمایت کنند و آنها نیز منافقین را حمایت نمایند.
عملیات فروغ جاویدان پیامدهای زیادی ـ عمدتاً به زیان سازمان ـ برای سازمان داشته است که، به طور گذرا به آنها اشاره میکنیم. یکی از پیامدهای این عملیات، زیر سؤال رفتن خط استراتژی سازمان، به تبع آن زیرسؤال رفتن رهبری بود. سازمان استراتژی و برنامه های مختلفی را از ابتدای تأسیس و خصوصاً پس از پیروزی انقلاب مورد آزمایش قرار داده بود که با ورود به فاز جدید و تشکیل ارتش آزادیبخش، همة آنها را به نوعی مردود و بیجواب قلمداد کرده بود و تنها راه مبارزه و براندازی نظام را نبرد مسلحانه و جنگ نوین ارتش آزادیبخش دانسته بود. با مطرح کردن این مسئله که «صلح طناب دار رژیم است» و «هیچ گاه رژیم صلح نمیکند»، اقدام به عملیات های جدار مرز و نهایتاً چلچراغ و فروغ نمود و چون در عملیات فروغ جاویدان با شکست مواجه شد و صلح و آتش بس نیز میان ایران و عراق برقرار شد، لذا برای جبران این مسئله، رجوی علت شکست و ناکامی را در خود پرسنل سازمان و بی ایمانی و ضعف آنها عنوان کرده و گفت: «اگر ایراد و مشکلی هست در خود شماست خط مشی ما مشکلی نداشته است.»
این خط در وادار کردن نیروها به اعتراف به خسّت و کم کاری و بی ایمانی و عدم باور به توانایی های خویش که در جلسات عمومی انجام شد، نمود پیدا کرد. به رغم این کار، شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها باعث ریزش نیرو گردیده، تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند. همچنین در این راستا شعار محوری سازمان هم که «صلح و آزادی» بود زیر سؤال رفت. در راستای همین بحث است که رجوی همیشه در سخنرانی هایش پس از عملیات فروغ، تأکید مینماید که «ما زاییدة جنگ نبودیم که با صلح از بین برویم» و دایم بر این موضوع توقف و تأکید خاصی داشت زیرا در ذهن افراد این سؤال مطرح شد که «ما برای تحقق صلح مبارزه میکردیم. اکنون که صلح محقق شده چرا باید مبارزه کرد؟» پس از این نیز رجوی استراتژی «جرقه و جنگ» را دنبال میکرد (جرقه از سازمان، جنگ از دو رژیم ایران و عراق) شکست در استراتژی و شعار محوری و همچنین تحولات منطقه ای همچون جنگ عراق علیه کویت و لشگرکشی نیروهای چندملیتی بر علیه عراق و به تبع آن نزدیکی هرچه بیشتر عراق به ایران و سعی جدّی عراق بر حلّ ریشه ای مشکلات و معضلات موجود بر سر راه تعمیق روابط دو کشور، همة این مسائل موجب ریزش شدید نیرو گردید. بنا به گزارشات موثق حدد 2000 نفر نیروی بریده از سازمان در اروپا حضور دارند که از عملیات فروغ به بعد شروع به انفصال نمودهاند. دیگر پیامد عملیات، محکومیت سازمان و عملیات فروغ از جانب گروههای اپوزیسیون بوده است. عمدة گروههای مخالف جمهوری اسلامی، نظیر حزب دمکرات کردستان، چپیها و سلطنت طلبان، عملیات فروغ را نتیجة توهّمات و خیالپردازی های رجوی دانسته و حتی بعضیها سازمان را عامل ایجاد وحدت در جمهوری اسلامی عنوان کردهاند. پیامد دیگر عملیات فروغ جاویدان تلفات آن عملیات است. سازمان 1304 نفر کشته را خود رسماً تأیید و با عکس و زندگینامه منتشر کرده است. تعداد مجروحین نیز بالغ بر 1500 نفر برآورد شد که 700 نفر آنان معالجة سرپایی و سطحی داشتهاند و 800 نفر بستری و بعضاً جان سپردهاند. بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و عکسهایی که از بعضی اجساد شناسایی شده تهیه گردیده است از مجموع 51 نفر هیئت اجرایی سازمان (مرکزیت) حدّاقل 33 نفر از آنها در صحنة عملیات حضور داشتهاند که 16 نفر آنان کشته شدهاند. لذا حجم ضربه به بدنة سازمان 50 تا 60 درصد بوده و به کادر مرکزی سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است که این تعداد علاوه بر تعداد مجروحین و از کار افتادگانی است که به عقب انتقال داده شدهاند. رضا پورآگل، مهدی افتخاری و مهدی کتیرایی از جمله کشته شدگان مرکزیت در این عملیات میباشند. تجهیزات منهدم شدة سازمان در مجموع نبردهای عملیات فروغ جاویدان 612 خودرو از انواع مختلف، 72 تانک و زره پوش، 21 توپ 122 میلیمتری و 51 تفنگ 106 میلیمتری که عمدتاً بدون خودرو حمل کننده بودند برآورد گردیده است. آمار غنایم نیز حدود 500 دستگاه انواع خودرو مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی بوده است. تنها پیامد مثبت این عملیات برای سازمان از بُعد تبلیغاتی بوده است. یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه است و همیشه روی این مطلب مانور تبلیغاتی میدادهاند.
از زمان عملیات فروغ تاکتیکهای سازمان تغییرات فاحش داشته است اما استراتژی سازمان کاملاً حفظ شده است. سازمان معتقد است که در عملیات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متکی بوده است عملیات به شکست منجر شده است. در توجیه شکست عملیات، رجوی گفت: تمامی اتکأ ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عنصر سیاسی کار جدی صورت ندادهایم و آن را با قیام کربلا قیاس نمود که امام حسین(ع) نیز تمامی اتکأ را بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادلههای سیاسی چشم پوشی کرد!! و همین باعث شکست گردید! از آن پس و با همین توجیه و در پی بنبست نظامی تحمیل شده، خط کار سیاسی در اولویت قرار گرفت ولی هیچگاه دنبالهروی از مشی مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران، به کناری گذاشته نشد.

پینوشتها:
1ـ بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی، 8/4/1367.
2ـ پایان جنگ...: صص 147 ـ 163.
3ـ همان: صص 175 ـ 180.
4ـ بررسی اطلاعاتی عملیات فروغ...: صص 48 ـ 49.
5ـ همان: ص 184.
6ـ ترجمه از اصل نوار «مروین دایملی» به تاریخ 27 ژوئن 1988/ 6 تیر 1367.
7ـ تعبیر «فروغ جاویدان» در سطح تبلیغات وسیع پیش از این توسط رژیم شاهشاه، محمدرضا پهلوی، 18 در مهرماه سال 1351 در عنوان رپرتاژ تصویری جشنهای سلطنتی 2500 ساله، به کار رفته بود. «فیلم بزرگ رخداد جشنهای تاریخی قرن ما» با نام «فروغ جاویدان» که توسط 32 فیلمبردار تهیه شده بود، در اواخر مهر 51 به طور همزمان، در 30 سینمای تهران و 40 سینمای شهرستانها نمایش داده شد.
8ـ از همین رو تعدادی از کارشناسان سیاسی نظامی، عملیات فروغ را به عملیات «کرگدنوار» تشبیه میکنند. چون کرگدن با گردنی کوتاه و چاق عملاً توان دیدن اطراف را ندارد و صرفاً جلوی خود را دیده و به شاخص روبروی خود امیدوار است.
9ـ مهدی براعی که گویا در جلسه حاضر نبوده است.
10ـ ابراهیم ذاکری.
11ـ مهدی مددی.
12ـ محمود مهدوی.
13ـ حسن نظام الملکی نظام الملکی، حسن، 3.
14ـ مهدی افتخاری.
15ـ فرهاد الفت.
16ـ سازمان به تشکیلات درون زندانها اطلاع داده بود که به زودی نظام جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد. بنابراین، از آمادگی برای پیوستن به سازمان و کمک به آزادسازی شهرها برخوردار باشند. ر.ک: دفتر سیاسی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه، بولتن «رویدادها و تحلیل»، ش 46، 29/5/1367: ص 22.
17ـ حسین ابریشمچی
18ـ محمدعلی جابرزاده.
19ـ هواداران مجاهدین که در آن زمان در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند به زعم و تحلیل مسعود رجوی به سه گروه تقسیم میشدند:
1ـ خائنین ـ کسانی که همراهی خود با جنبش مجاهدین را یک اشتباه اعتقادی و تاریخی میدانستند و آن را یک حرکت ضدخلقی قلمداد و مترصد جبران بدهی خود به مردم بودند.
2ـ خرده بورژوازها ـ شامل آن دسته از کسانی که بنا به شرایط سخت زندان، خود را نادم و پشیمان جلوه داده تا از حداکثر تسهیلات زندان بهره برده و با عبور محافظهکارانه از پروسه سیاسی و مبارزاتی در پی آیندهسازی برای خود و خانوادههایشان میباشند.
3ـ اسرای مجاهد خلق ـ دسته سوم به آن دسته از افرادی اطلاق میشد که یا علناً بر سر مواضع سازمانی مانده بودند و یا کاملاً تاکتیکی برخورد میکردند تا شرایط موسوم به (وضعیتی غیرقابل پیش بینی) فراهم آید ـ تشکیلات نیمبندی که از طریق این افراد در تعدادی از زندانهای کشور به وجود آمده بود و خبر آن از طریق خانوادههایشان به سازمان در اروپا منتقل گردیده بود، مجاهدین را بر آن داشت که روی این نیروها به عنوان ذخیرهای برای عملیات فروغ حساب ویژهای باز کنند ـ مسعود رجوی باور داشت که رهایی هر یک از آنها در جریان فتح نظامی شهرها میتواند به مثابه اضافه شدن صد نیروی با انگیزه به رزمندگان ارتش آزادیبخش باشد. پس از شکست عملیات فروغ از اسناد به دست آمده و اعترافات عناصر دستگیر شده، مشخص گردید تعدادی از زندانیان منافق، برای همراهی با فاتحین جنگ اعلام آمادگی و حتی شورش کرده بودند، به همین دلیل تجدید محاکمه گردیدند.
20ـ محمدعلی توحیدی.
21ـ «روند حوادث نظامی این باور را در منافقین تقویت کرده بود که نیروهای نظامی ایران بر اثر حملات عراق متلاشی شدهاند و... بر پایه این تصور، از چند ماه قبل، خروج منافقین از داخل کشور برای سازماندهی در بیرون، شتاب بیشتری به خود گرفت، در این مرحله (طی مردادماه و پاییز 1366) نیروهای سازمان به عراق منتقل شدند.». ر.ک: رویدادها و تحلیل»، ش 46، 29/5/1367: ص 22.
22ـ رجوی متأثر از جامعه شناسی قدرت از منظر عراقیها، بر این باور بود که «الحقُ لمن غلب» «حق با کسی است که غلبه دارد». رجوی با حضور طولانی خود در عراق و فاصلهای که با مردم ایران و خواسته های آنها پیدا کرده بود، عموماً تحلیل هایش متناسب با فضای عراق و مردم آن کشور تنطیم شده بود.
23ـ مهدی کتیرایی.
24ـ ثریّا شهری، ناظر تقسیم مهمات و ابزار جنگی.
25ـ محمود عضدانلو مسئول ترابری.
26ـ مسئول امداد.
27ـ حسن جزایری.
28ـ کاظم رجوی
29ـ تمامی سلاحهای به کار گرفته شده از سوی منافقین توسط دولت بعثی تدارک شده بود. ر.ک: «پایان جنگ» سیری در جنگ ایران و عراق، ج 5: ص 185، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. .
30ـ بررسی اطلاعاتی عملیات فروغ: صص 53 ـ 64، نقل از فروغ بیدروغ.
31ـ همان: صص 37 ـ 38 متخذ از بولتن «مرصاد» متعلق به حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، قرارگاه غرب ـ 1367.
.32ـ همان: ص 41؛ متخذ از اسناد بازجوییهای به دست آمده از اسرا.
33ـ همان: صص 41 ـ 42؛ آمار منتشره از سوی قرارگاه غرب سپاه پاسداران ـ 1367.
34ـ همان: ص 42؛ متخذ از اسناد مذکور در پینوشت 47.
35ـ همان: ص 43.
36ـ همان: صص 43 ـ 44.
37ـ همان: صص 45 ـ 46.
38ـ همان: صص 39ـ 40، متن بازجویی از اسرای عملیات مرصاد ـ 1367.
39ـ همان: صص 47 ـ 48 از متن مصاحبه با یکی از کارشناسان اطلاعاتی ـ عملیاتی منطقه غرب کشور، در سال 1376.
40ـ روزنامه همشهری، تاریخ 4/5/84 به نقل از سردار رضوان مدنی.
41ـ فروغ بیدروغ..: ص 16.
42ـ همان: صص 16 ـ 17.
43ـ پایان جنگ...، ج 5: ص 190.
44ـ همان: ص 17.
45ـ همان: ص 18.
46ـ همان: ص 19.
47ـ همان: ص 20.
48ـ همان: ص 21.
49ـ مجله پیام انقلاب، شماره 220: صص 18 الی 21، شهریور 1367، به نقل از سردار شعبانیشعبانی (سردار)، 3، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
50ـ سازمان همواره با فرافکنی و برخوردهای ایدئولوژیک مترصد توجیه عملکرد خود میباشد، پس از شکست در عملیات فروغ، رجوی در یک نشست طولانی در عراق، علت شکست را به نیروها و ضعف ایدئولوژیک آنان معطوف داشت تا سرپوشی بر محاسبات غلط (اطلاعاتی و تحلیلی) خود بگذارد.
رجوی آخرین نطقه پیشروی (تنگه چهارزبر) نیروهایش را بهانه کرد و اعلام داشت: «شما در تنگه چهارزبر گیر نکردید بلکه در تنگة توحید، زمینگیر شدید» و اضافه کرد «ضعف ایدئولوژیک شما باعث گردید تا در تنگه آرزوها و خصلتها و خواسته هایتان درجا بزنید» ـ سپس با یک برنامهریزی قبلی تعدادی از نفرات را صدا زد و از آنان سؤال کرد: «وقتی به تهران میرسیدی چه کاری برایت اولویت داشت؟» و سؤال شونده بیدرنگ پاسخ میداد: «قصد داشتم پیش پدر و مادرم بروم و این پیروزی را به آنها تبریک بگویم»، رجوی خطاب به بقیه نیروهای حاضر، از این روحیه به مثابه ماده شدن خصلتهای بورژوازی یاد نمود و آن را در تضاد با ایدئولوژی مجاهدین خواند و گفت: «خب، معلوم است با این تفکر، بایستی هم در چارزبر گیر میافتادیم، وقتی دیدار با فامیل بهانهای برای رسیدن به هدف میشود، بالتبع از جوهر و تقدس هدف غائی می کاهد.»
51ـ استراتژی جرقه و جنگ: قبول قطعنامه 598 از طرف نظام و شکست عملیات فروغ، استراتژی جنگ مسلحانه سازمان را به بنبست کشاند و یا حداقل این نگرانی را به دنبال داشت که پس از آتش بس میان تهران و بغداد، تکلیف سازمان ـ ارتش آزادیبخش و مشی مسلحانه چه خواهد شد؟
رجوی در یک نشست اختصاصی با اعضا به این مهم پرداخت و با رسم یک مثلث روی تابلو عنوان داشت: «یک ضلع این مثلث صحیح است، یک وجه اش جنگ است و ضلع سوم نه جنگ و نه صلح است. ـ ضلع سوم شرایط فعلی است که ما را قفل کرده و اگر این حالت به سمت صلح برود، بیشک مجاهدین در خاک عراق به پایان خواهند رسید، لذا وظیفه ما این است که زمان را جلو بکشیم...» «جامعه شناسی و روانشناسی طرف عراقی و رژیم، مبیّن آن است که هیچکدام در پی صلح دائم نیستند و قطعاً روزی جنگِ دومی آغاز خواهد شد، وظیفه ما این است که ضلع فعلی این مثلث (نه جنگ و نه صلح) را به سمت ضلع دوم یعنی جنگ دوم سوق دهیم». این استراتژی بعدها تحت نام «جرقه و جنگ» ـ جرقه از مجاهدین، جنگ از آنها ـ معروف شد و همه نیروها روی این استراتژی کوک شدند تا با ایجاد فتنه روابط و مذاکرات دو طرف را مخدوش کنند.
رجوی معتقد بود که استخبارات و مخابرات رژیم عراق زمینه مناسب تری نسبت به سیستم سیاسی و اجتماعی عراق دارند تا او بتواند با تحریک آنان استراتژی خود را جلو ببرد. از همین رو بخش عارفی (رابطه با دو سرویس عراقی) بسیار فعال شد تا دائماً برای پیشبرد سیاست خود، فضاسازی نمایند.
اگرچه عمر ( رژیم صدام )صدّام حسین،  به آنجایی نرسید که خواسته سازمان (جنگ دوم) تحقق یابد ولیکن فضا به اندازهای باز شد که آنها توانستند در راستای عینی کردن مشی مسلحانه خود و ارتقأ روحیه نفرات پاسیو شده، مسیر جنگ شهری را مجدداً باز کنند و با خمپاره و ترور، تاکتیک قدیمی خود را دنبال کنند. .
 نشست عاشورا: پس از مدتی که از عملیات فروغ گذشت، رجوی در نشست عاشورا زمینه لازم را برای انتقال بخشی از سازمان به اروپا و شروع به کار سیاسی را فراهم نمود. در مرتبه قبل که رجوی همراه با کلیه عناصر سازمانی از فرانسه به عراق منتقل شدند، مهدی ابریشمچی عنوان داشته بود که منبعد هر که در اروپا بماند خواهد سوخت و ماندن هیچ نیرویی نه مشروعیت دارد و نه کاری از پیش خواهد برد و اساساً خط قرمز ما روی همین ماندن یا نماندن تعیین شده است.
رجوی در نشست موسوم به عاشورا، با یک مقدمه طولانی از قیام کربلا، نتیجه گرفت که شکست نظامی امام حسین (ع) نه به خاطر بحث نیرویی او بود (72 نفر در مقابل 3000 نفر) بلکه این شکست بدان معطوف میگردد که امام حسین (ع) تمامی انرژی خود را روی شمشیر و ایدئولوژی خود گذاشت و از نقش عنصر خارجی غافل گردید. ما که او را رهبر عقیدتی خودمان میدانیم و معتقدیم که باید از قیام کربلا درس بگیریم، ضمن اعتقاد کامل به شمشیر و ایدئولوژی مجاهدین باید از تجربه مولایمان بهره برده و در پی کسب مشروعیت آلترناتیوی خود در عرصه بینالمللی باشیم... منبعد مجاهدین و ارتش آزادیبخش در عراقِ تحت مسئولیت مسعود رجوی به راهبردی کردن استراتژی جرقه و جنگ مشغول شدند و با مطرح کردن مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده و انتقال او و بسیاری از نیروهای قدیمی به فرانسه و فعال کردن شورای ملی مقاومت، عملاً مبحث حمایتهای سیاسی جذب نیرو و مالی سازمان را در اروپا و آمریکا سازماندهی نمودند.
منبع : سازمان مجاهدین خلق ، پیدایی تا فرجام ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ج ۳ ص۳۰۳ تا ۳۲۹
 

نامه آیت الله دستغیب شیرازی به خبرگان رهبری

بسمه تعالی

محضر مبارک آقایان نمایندگان خبرگان رهبری

سلام علیکم

بیش از یک سال از واقعه‌ی 22 / 3 / 88 می‌گذرد و همچنان عدّه‌ی زیادی از مردم به دنبال مطالباتشان می‌باشند. آیا ما خبرگان رهبری به وظیفه‌ی دینی، شرعی و عرفی خود که همان اجرای دقیق قانون اساسی، یعنی حرکت سه قوّه و تذکّر به خلاف قانون است عمل کرده‌ایم؟

آیا بعد از یک سال توانسته‌ایم در نظام یک آرامش نسبی خالی از رعب و وحشت ایجاد کنیم؟ اگر باز هم می‌گوییم در جامعه مشکلی نیست، پس چرا دائم به صورت لفظی دم از وحدت می‌زنیم؟ اگر هست، چرا مردم در یک استراحت واقعی نیستند؟ چرا وحدت به همراه رعب و وحشت از ناحیه‌ی عدّه‌ای باشد و عدّه‌ی کمی در آرامش به خیال خود باشند و هر چه بر زبانشان می‌آید، می‌گویند و هیچ به فکر عواقب الفاظ خود نیستند. آیا شما خبرگان تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا نتوانسته‌ایم مردم را نسبت به وقایع موجود راضی کنیم و در رأس همه‌ی اینها، آیا پی به این معنا برده‌ایم که چرا مراجع و علما نسبت به وضع موجود رضایت ندارند؟ می‌دانید عدم رضایت مراجع و علما از این وضع، یعنی سست شدن مجلس خبرگان و از اعتبار ساقط شدن آن؟ چون بقای مجلس خبرگان از ناحیه‌ی تأیید مراجع و علما می‌باشد.

اینجانب به عنوان یکی از اعضای خبرگان رهبری در این ماه مبارک رمضان که گذشت، از خداوند تبارک و تعالی طلب عفو کردم که نتوانستم حقوق این ملّت را حسب وظیفه‌ای که دارم، انجام دهم که ان، دنبال کردن اجرای دقیق قانون اساسی است. حال بیاییم در این اجلاسیه به وظیفه‌ی اصلی خود که تقاضای اجرای دقیق قانون اساسی است عمل کنیم.در زمان فعلی راهی نیست جز سر فرو آوردن به خواست ملّت؛ باید از بحث‌های انحرافی در مجلس خبرگان دست برداشته، به اصل مطلب که همان خواسته‌های ملّت رشید ایران است جامه‌ی عمل بپوشانیم. از تهمت زدن در طول این یک سال چه نفعی برده شد؟ از صدا و سیما تا قوّه‌ی قضائیه و از نیروهای نظامی و انتظامی تا مجلس خبرگان، آیا موجب رضایت ملّت شده‌اند؟ امروز می‌بینیم که جناح مقابل به اتّحاد خود نزدیک‌تر و به احیاء نظرات حضرت امام امّت(ره) بیش‌تر تمایل دارد و خواسته‌ای ندارد جز اجرای دقیق قانون اساسی، از شورای نگهبان گرفته تا نیروهای نظامی.

در همه جا در جامعه سخن از فضای باز سیاسی زده می‌شود و از این و آن تقاضای گذشت می‌کنند، آیا گذشت در مقابل عدم اجرای قانون اساسی، عاقلانه است و امکان دارد؟ چرا به این بزرگواران، آقایان مهندس میرحسین موسوی و جناب حجّت الاسلام و المسلمین کروبی و یاران آنها این همه تهمت زده می‌شود، در حالی که هیچ دادگاهی آن را به اثبات نرسانده و هنوز هم به دنبال تهمت زدن به این و آن هستند، در صورتی که می‌دانند که اینها به هیچ وجه راهگشا جهت حفظ نظام نیست، امّا چه باید کرد که عدّه‌ای این مسیر را، یعنی دروغ و تهمت و کشف و خواب و مسائل تخیّلی را دنبال می‌کنند و از همه بدتر، خود را مجری دستورات حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عج) می‌دانند. اینها چه می‌گویند و به چه راهی می‌روند؟ اگر خداوند توفیق دهد، در اجلاسیه، باقی مطالب بیان خواهد شد. ضمناً توجّه داشته باشید از آن جایی که مجلس خبرگان در حقیقت باید مورد تأیید مراجع عظام و علمای اعلام باشد، لذا اگر مطلب مهمّی بخواهد در مملکت صورت گیرد، حتماً باید مورد توجّه و تأیید مراجع باشد.

سیّد علی محمّد دستغیب

20 / 6 / 1389

شعار ما این است که اولین اصلاح طلب حقیقی امام حسین (ع) بود.

به نام خدا

در ایدئولوژی اصلاح‌طلبی حرکت در چارچوب قانون و ساختار قانون اساسی و پیگیری مطالبات بدون قانون شکنی اصل اساسی به شمار می‌رود و اعتقاد بر این است که در صورت لزوم حتی تغییر قانون نیز باید به شیوه درست و حقوقی صورت گیرد.

ایدئولوژی اصلی اصلاحات، سر و سامان دادن و رفع معایب حاکم بر کشور، مبارزه با تباهی‌ها در راه دستیابی به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، رسیدن به دموکراسی، بهبود بخش تعاون و پیشبرد صنعت عنوان شده است. به همین علت با جریان عدالتخواه نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.

همچنین همانند همه جریانهای سیاسی بهره‌گیری از نخبگان سیاسی و همچنین دانش‌آموختگان (شایسته سالاری) در دستور کار این طیف قرار دارد.

«اصلاح طلبی یک پروژه نیست یک پروسه است» یعنی اصلاح‌طلبی فرآیند محور است آدم نمی‌تواند شب بخوابد فردا اصلاح‌طلب شود.اصلاح‌طلب کسی است که با نواندیشی در حوزه فردی قبل ازاین‌که به جامعه بپردازد باید به خویش بپردازد و خویشتن خویش را مورد نقد و بررسی قرار داده و یک بار دیگر تمام باورها و انگاره ها و رفتارهای خود را مورد بازبینی قرار دهد . بهبود خواهی سنت پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم است. یک اصلاح‌طلب واقعی بدون شک دارای منشی اندیشه‌ورز و فکری است و هیچگاه دیگران را به خاطر داشتن طرز فکری خاص یا سلیقه ای ناهمگون مورد مواخذه قرار نمی دهد.تثبیت و نهادینه کردن جامعه مدنی و استمرار مشارکت سیاسی از اهداف اصلی اصلاح طلبان است.باید عنوان کرد که هیچ اصلاح طلبی بدون اصول نمی تواند باشد و هیچ اصول گرایی بی نیاز از اصلاح نیست.اصلاح طلبی یعنی مشوق پویایی و اصولگرایی یعنی حافظ ایستایی . اصولگرایی وضع موجود را نیک می پندارد و اصلاح طلب وضع مطلوب را مناسب می داند .اصل موضوع اصلاح و اصلاح‏طلبى از آموزه‏هاى دینى و اسلامى محسوب مى‏شود و از دیدگاه منابع اسلامى در ذات دین قرار دارد و از ارکان هویت دینى است.این یک امر طبیعى است که هر سیستمى براى حفظ بقاى خود و ادامه کارکردها و رسیدن به اهداف موردنظر، نیاز به نوعى باز تولید در عناصر معیوب و کارکردهاى ناقص خود داشته باشد. در غیر این صورت عناصر و کارکردهاى معیوب به تمام سیستم سرایت کرده و کل نظام را مختل یا ناکارآمد مى‏کند. انقلاب اسلامى ایران یکی از نمونه های اصلاح گسترده و فراگیر در کارکردها و در ساختار سیاسى نظام سابق می باشد که قطعا یک پدیده مقطعی نبوده و نیست، بلکه یک امر تدریجى مى‏باشد، مرحله نخست انقلاب که تغییر نظام و ساختار سیاسى بود با رهبری امام خمینی (ره) به اتمام رسید ولی تغییر و اصلاح در کارکردها که طبعا امرى تدریجى می باشد باید روى دهد و انقلاب محقق نمی شود مگر اینکه بخش‏هاى تحول نیافته، اصلاح و کاستى‏ها برطرف گردند…اصلاح طلب کسی است که خواهان به روز نمایی و تعمیر تمامی آن عناصر فرسوده و معیوب و بلا استفاده یک نظام است و طبیعتا باعث بقای یک نظام و محبوبیت بیشتر آن می گردد.کسی که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود یک اصلاح طلب است.