مسئولیت

سیاسی اجتماعی ادبی

مسئولیت

سیاسی اجتماعی ادبی

عهد نامه یاران انتظار

 

 خداوندا در توفیق بگشای

عهد نامه یاران انتظار

 

السلام علی محال معرفه الله، السلام علی مساکن ذکر الله،
 السلام علی الادلّاء علی الله،

       سلام بر دل‏هایی که محل معرفت خداست، سلام بر منزلگاه یاد خدا، سلام بر کسانی که دلیل و راهنمای مردم به سوی خدا هستند.

پروردگارا، دل‏هایی که دلیلند تا تو را دریابیم ، اندیشه‏هایی که دلیلند تا تو را نظاره کنیم، قلم‏هایی که دلیلند تا تو را بشناسیم و پویندگانی که دلیلند تا مشعلی باشند فرا راه مردمانی که تیغ تیز تزویر و نیرنگ ، قلب‏هایشان را جریحه‏دار کرده و چه بسیار آنان که شهامت و شهادت را آویزه قلب‏هایشان کرده‏اند و با این شعور زیسته‏اند.

و تو ای مسافر چلچراغ‏های روشن عشق، با این باور پا به این عرصه نهاده‏ای تا دلیلی باشی برای آنان که بی‏قراری را به قرار جاودانه مزین کرده‏اند، تو سال‏هاست خاکریز دل عاشقان را به‏خوبی می‏شناسی، آری آن جا که سکوت زیباترین دلیل حضور است، آن‏جا بود که در سایه نگاهت و در گام‏های پر صلابتت شورها را به شعور دعوت کردی. و با این باور به زمزم عشق وضو می‏کنی و در رواق‏ها، نور شب را به صبح می‏رسانی و نافله‏ی نازت عالم گیر می‏شود.

تو در دعای عهد هر صبح با مولایت چه می‏گویی که این چنین مسرور و شادمانه بی‏قرار حاضر می‏شوی؟ می‏دانم نجواها داری و در عهدی که صبح و شام با مولایت می‏بندی وفادار خواهی ماند. می‏دانم که زمزمه‏ای بر لبانت جاری می‏شود.

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم                       گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

           - تو در این میعادگاه پیمان بسته‏ایی سر فصلی برای دل دادگی باشی، آن جا که همه از من می‏گویند و از حماسه‏هایشان می‏سرایند تو در بی‏نشانی آن بانوی بی‏نشان و در تلألو وجود مقدس ولایت زمین ذوب می‏شوی و سکوت مهر بر لب داری و

«منهاج الهدی و المحجه العظمی» فر راهت می‏شود و ملائکه الله تو را بدرقه می‏کنند و «اردفه بملائکتک» می‏روی تا راه را برای آقایت هموار کنی.

- تو پیمان بسته‏ای تا «شاخه‏های گمراهی و نهال دشمنی و اختلاف را از بن نکنی ، از پای ننشینی»

«این حاصد فروع الغی و الشقّاق»

چرا که دعای مولایت هر صبح بدرقه راهت می‏شود و تو وارسته‏تر و عاشق‏تر از پیش می‏روی تا چگونه زیستن را به ره پویانش بیاموزی و با این باوری که تا آسمانی نشده‏ای به دهلیزهای زمین هدایت نشوی.

- تو پیمان بسته‏ای آن جا که کاخ‏های زر و تزویر رنگ می‏گیرد و افراشته می‏شوند تو به یاد علی مرد تنهای کوچه پس کوچه‏های کوفه تبعض را حتی اگر بر لبان عقیل جاری شود وا رهانی و عدالت را در بستر سنگ فرش‏های محرومیت و مظلومیت بگسترانی و به صاحبانش برسانی و لبخند مسرت را بر لبان فاطمه (سلام الله علیها) نظاره‏گر باشی. که گویی در همه قدم‏ها پا به پای تو گام بر می‏دارد و برایت می‏سراید که:«الهی لذّت ترک لذّت را در کام این همراه بی‏نشان من ، لذیذتر گردان».

خداوندا به من نشان ده آن چهره زیبا و ارجمند را و آن پیشانی درخشنده و نورانی را و راه او را واسع‏گردان و مرا در راه او قرار ده و نافذ گردان حکومت او را و محکم کن پشت او را


بر گرفته از دعای عهد امام عصر(عج)

 

- و تو همراه با صفایم در این میعادگاه پیمان بسته‏ایی با لباس رزمی که به رنگ شور و شعور و سرگشتگی و یک‏رنگی به تن کرده‏ای خالصانه بایستی و در این خاکریزهای نامرئی بمانی، چرا که معتقدی عنادگران مظلمه پرست لباس مخصوص ندارند، سوت خمپاره‏شان نمی‏آید، میدان مینی آشکار نیست ، اما و اما همه جا، جای پای‏شان آشکار است ، اگر با بصیرت دل بنگری روزی در خانه و در فرزندت و دگر روز عزیزان دلاورت را در سراسر شهر نشانه رفته‏اند و تو ایستاده‏ای، می‏دانم که می‏گویی سیم‏های خاردارش جگرم را سوزاند، می‏دانم که می‏گوئی مین‏ها هم با شلوغی می‏جهند و هم با سکوت ، اما بدان تو درخشنده‏تر و برنده‏تر از همیشه می‏مانی و با صفای آلاله‏ها هم قسم می‏شوی، چرا که تو مسافر چلچراغ‏های روشن عشقی.

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد