ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
نمونهای از اشعار ه الف سایه:
ای عشق همه بهانه از توست
من خامُشم این ترانه از توست
و غزلی دیگر:
مژده بده مژده بده یار پسندید مرا
سایهٔ او گشتم و او بُرد به خورشید مرا
و غزلی دیگر:
نشود فاشِ کسی آن چه میان من و توست
تا اشاراتِ نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لبِ خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
حی علی العشق
گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی
چه گویمت که به باغ بهشت گم شده مانی
برو که کام دل از دور آسمان بستانی
به کام من که نماندی به کام خویش بمانی
که چون همیشه بهار ایمن از گزند خزانی
که بر عزای عزیزان سمند شوق برانی
چگونه پیر پسندی مرا که بخت جوانی
چه سود اشک ندامت که بر سرم بفشانی
که بشکفی و گلی پیش روی من بنشانی
کنون به خواری ام ای گلبن شکفته چه رانی
هنوز ذوق گذشت و صفای عشق ندانی
چو دیدمت که چو گل سر به سینه ی دگرانی
ولی تو سایه برانی ز خود که سرو روانی