بسم الله الرحمن الرحیم
نصایحی برای برون رفت از وضعیت موجود
خلقت بشر به دو بعد خلق و امر، زندگی دنیا و زندگی آخرت بنا شده که کمال انسان در تکمیل این دو بعد است. خداوند برای بارور شدن استعدادهای انسان در این دو جهت، پیامبران را فرستاد و دستور العمل هایی تحت عنوان شریعت به پنج نفر از آنها عنایت کرد که آخرین و کامل ترین آنها شریعت اسلام است و میزان قرآن و سنّت که بیانگر قرآن است می باشد. پیغمبر اسلام برای برقراری اسلام و ارائه ی نتیجه ی آن یعنی انسان کامل و دستورات فردی و اجتماعی که هم زندگی دنیا و هم آخرت انسان در آن لحاظ شده چه زحمت ها کشید و چه رنج ها برد و پس از وی امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب(ع) و یازده فرزند او برای تکمیل عالم امر و عالم خلق انسان متحمّل چه سختی ها شدند و در این راه خود را فدا کردند و خداوند آخرین آنها که حجّة بن الحسن العسکری(عج) است را در پرده ی غیبت حفظ کرده تا در روز معیّن ظهور نماید و به دستور وی و آباء و اجداد گرامی اش، فقها و مجتهدین به طور عام و نه خاص، حامل و پرچمدار وظیفه ی انبیاء و اوصیاء که همان تکمیل عالم خلق و عالم امر انسان در بعد فردی و اجتماعی بود گردیدند و در این زمان سکّان دار این دو جهت مرحوم حضرت آیة الله العظمی امام خمینی گردید که به کمک مردم رنج کشیده ی ایران، جمهوری اسلامی را برقرار کرد و زحمات طاقت فرسای او و علمای دیگر و مردم متدیّن در این جهت بر کسی پوشیده نیست و برای حفظ آن به کمک فقهاء و مجتهدین و دانشمندان و نظارت ایشان، میزان که همان قانون اساسی است تدوین گردید که الحق کامل کننده جهت خلق و امر انسان و جامعه ی ایرانی و جهانی است که در آن هم زندگی مادّی لحاظ شده و هم زندگی معنوی که البته نشأت گرفته از قرآن و سنّت است و این قانون به وسیله ی حضرت امام و مراجع عظام و مردم ایران و ملّت های حقیقت طلب تأیید گردید؛ و امروز وظیفه ی فقهاء و علما که وارث علوم انبیاء و اوصیاء هستند آن است که از آن حراست کنند.
نکته ای که توجّه به آن لازم است این که: مرحوم امام خمینی(ره) به جهت هوشمندی و زیرکی و درک صحیحی که داشت، دستور داد که نیروهای نظامی و شبه نظامی در سیاست دخالت نکنند که وظیفه ی آنان دفاع از حریم کشور اسلامی است. آنان همانند سایر مردم باید پشت سر علما و مراجع باشند نه این که جلوتر یا خدای نکرده احاطه و استیلا بر علما و مجتهدین داشته باشند که اگر چنین شد از ترقّی در معنویت و ترقّی در مادّیات خبری نیست و باید دانست که دخالت آنان در مساجد و مدارس علمیه و سایر مراکز علمی مانع رشد عالم خلق و امر و زندگی معنوی و مادّی مردم می گردد. حوزه های علمیه باید از علم و تقوی و تهذیب نفس برخوردار شوند و به دنبال اجتهاد واقعی باشند تا بتوانند مردم را به کمال واقعی برسانند. اگر این بزرگواران در امنیت نباشند، مسیر اجتهاد عوض می شود و این که تا به حال شیعه توانسته در دنیا جای خود را باز کند از ناحیه ی استقلال فقهاء و مجتهدین بوده است و اگر خدای نکرده امنیت آنان از بین رفت مسأله عکس می شود و علما باید دنباله رو نیروهای نظامی باشند.
نقل شده که در زمان حضرت امام خمینی از ناحیه ی غیر امام مطلبی را به نزد مرحوم آیة الله شهید سیّد عبدالحسین دستغیب آوردند که در خطبه های نماز جمعه بگویند. فرمود دیکته کردن به خطیب جمعه که خود فقیه و مجتهد است کار صحیحی نیست و باعث می شود رفته رفته تابع جریان خاص شود و پویایی و حرکت در روشنایی از بین برود و جامعه راکد گردد و در نهایت فقهاء و علما مشغول درس و بحث و نماز و روزه ی خود گردند و سیاست به عهده ی جریان خاص واقع شود.
سیدعلی محمد دستغیب
1388